کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطریر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بطریر
معنی
(بِ) [ ع . ] (ص .) مردم بی شرم زبان دراز منهمک در گمراهی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بطریر
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (ص .) مردم بی شرم زبان دراز منهمک در گمراهی .
-
بطریر
لغتنامه دهخدا
بطریر. [ ب َ ] (اِخ ) قصری نزدیک مرسیه . (دمشقی ).
-
بطریر
لغتنامه دهخدا
بطریر. [ ب ِ ] (ع ص ) بی شرم زبان دراز منهمک در گمراهی . مؤنث : بطریرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بطریرة شود.
-
واژههای همآوا
-
بتریر
لغتنامه دهخدا
بتریر. [ ب ِ ] (اِخ ) قلعه ای در حوالی مرسیه ٔ اندلس .(از معجم البلدان ). ناظم الاطباء آن را قلعه ای از مضافات مرمیه دانسته است .
-
جستوجو در متن
-
بطریرة
لغتنامه دهخدا
بطریرة. [ب ِ رَ ] (ع ص ) زن بی شرم زبان دراز منهمک در گمراهی . (ناظم الاطباء). تأنیث بطریر. و رجوع به بطریر شود.
-
اسپانیا
لغتنامه دهخدا
اسپانیا. [ اِ ] (اِخ ) (در لاتینی هسپریا و هیسپانیا و ایبریا ) اِسپانْی . اسپانیول و در نزدعرب اندلس . قسمت اعظم شبه جزیره ای است در گوشه ٔ جنوب غربی اروپا و آن با قطعه ٔ پرتقال شبه جزیره ٔ ایبری را تشکیل می دهد. پرتقال از نظر احوال جغرافیائی و احوال...