کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بطانات
لغتنامه دهخدا
بطانات . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بِطانَه . (جهانگیری ). رجوع به بطانه شود.
-
بتخانه
لغتنامه دهخدا
بتخانه . [ ب ُ ن ِ ] (اِخ ) نام آبادیی از بخش خورموج بوشهر که بطانه نیز نویسند. و رجوع به بطانه شود.
-
لیسه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) ورقه ای است فولادی که سطح چوب را برای بطانه و رنگ هموار می کند.
-
آستری
لغتنامه دهخدا
آستری . [ ت َ ] (ص نسبی ، اِ) جامه و پارچه ٔ کم ارز که بطانه از آن کنند.- مثل آستری ؛ جامه و قماشی بد و بی دوام .
-
تثفید
لغتنامه دهخدا
تثفید. [ ت َ ] (ع مص ) بطانه کردن زره را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
پی پی خاتون
لغتنامه دهخدا
پی پی خاتون . (اِخ ) نام محلی در 204500گزی بوشهر میان بطانه و بندر دیر.
-
بَطَائِنُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آسترهايش -باطنها ودرونها -جمع بطانه (در عبارت "وقتي فراشي آسترش از أبريشم باشد واضح است که رويه آن گرانبهاتر و مافوق استبرق است
-
ظهاره
لغتنامه دهخدا
ظهاره . [ ظِ رَ ] (ع اِ) ابره . رویه . مقابل بطانه و آستر و زیره : قباها را ظهاره ٔ پوشش کردند. (جهانگشای جوینی ). ج ، ظهائر.
-
مثفد
لغتنامه دهخدا
مثفد. [ م ُ ث َف ْ ف ِ ] (ع ص ) آن که بطانه کند زره را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که آستر می کند زره را. (ناظم الاطباء).
-
زیره
لغتنامه دهخدا
زیره . [ رَ / رِ ] (اِ) مقابل رویه . جزء زیرین کفش که از سوئی با کف و از سوئی با زمین مماس شود. وبه ندرت بمعنی آستر و بطانه نیز آرند. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). || آهنگی است در موسیقی .
-
ابطان
لغتنامه دهخدا
ابطان . [ اِ ] (ع مص ) جامه را آستر کردن . جامه را بطانه کردن .زیره دادن جامه ای را. || تنگ برکشیدن ستور را. || شمشیر زیر کش گرفتن . || از خواص خود کردن . صاحب سرّ خود گردانیدن . درونی وخاصه کردن . محرم کردن کسی را. بخاصه کردن کسی را.
-
زاموسقه
لغتنامه دهخدا
زاموسقه . [ ق َ / ق ِ ] (از روسی ، اِ) متخذ از زاماسکه ٔ روسی . بطانه ٔ روغن بزرک و گل قزوین سرشته که شیشه را با آن به در و پنجره استوار کنند. در تداول امروز زامسقه و زامسکه نیز معمول است .
-
مثافید
لغتنامه دهخدا
مثافید. [ م َ ] (ع اِ)بطانه ها. ثَفافیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آستر لباسها. (ناظم الاطباء). آسترهای لباس و واحد آن مِثفَداست و مِثفاد شنیده نشده است . (از اقرب الموارد).
-
استر
لغتنامه دهخدا
استر. [ اَ ت َ ] (اِ)آن جامه که زیر ابره ٔ قبا و امثال آن بدوزند و بمد همزه برای ضرورت نظم خوانده اند. (مؤید الفضلاء). و این گفته بر اساسی نیست ، چه اصل آستر است با الف ممدوده نه همزه ٔ مفتوحه . آستر و بطانه ٔ جامه . (برهان ).
-
زغره
لغتنامه دهخدا
زغره . [ زَ غ َ رَ / رِ ](اِ) آن قطعه از پوست بطانه که مانند حاشیه بر کناره های رویه ٔ لباس برمی گردانند. (ناظم الاطباء). قسمت مشهود از خز و سنجاب و دیگر پوستهای آستر خرقه و جبه و لباده در اطراف جامه . آنچه از بیرون دیده شود حاشیه ٔ از خز و سنجاب که ...