کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بطان
لغتنامه دهخدا
بطان . [ ب ِ ] (اِخ ) شهری به یمن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
بطان
لغتنامه دهخدا
بطان . [ ب ِ ] (اِخ ) موضعی است ببلاد هذیل . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
بطان
لغتنامه دهخدا
بطان . [ ب ِ ] (اِخ ) موضعی میان شقوق و ثعلبیه . (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (نزهةالقلوب ص 167). و رجوع به معجم البلدان شود.
-
بطان
لغتنامه دهخدا
بطان . [ ب ِ ] (ع اِ) بزماده . (ناظم الاطباء). بز ماده است بد . (منتهی الارب ). || اسپی است که آنرا ابوالبطین هم گفتندی و آن هر دو مر محمدبن ولیدبن عبدالملک را بود. (منتهی الارب ). || تنگ ستور. منه المثل : التقت حلقتا البطان ، وقتی گویندکه کار سخت دش...
-
بطان
لغتنامه دهخدا
بطان . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بَطِن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به بطن شود.
-
بطان
لغتنامه دهخدا
بطان . [ ب ُ / ب َ ] (ع اِ) اسم فعل بمعنی ماضی ، یقال : بطان ذا خروجاً؛ یعنی درنگ کرد در برآمدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
چم بطان
لغتنامه دهخدا
چم بطان . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان که در 22 هزارگزی باختر صحنه و 2 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان واقع است . دشت و سردسیر است و 182 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ گاماسیاب . محصولش غلات ، حبوبات ...
-
واژههای همآوا
-
بتان
لغتنامه دهخدا
بتان . [ ] (اِخ ) نام دروازه ای به سیستان . این نام در اصل نسخه ٔ خطی بنان بوده و بعد تصحیح شده است . رجوع به تاریخ سیستان چ بهار ص 380 شود.
-
بتان
لغتنامه دهخدا
بتان . [ ب َت ْ تا ] (اِخ ) دهی در حران . (ناظم الاطباء). ناحیتی است در حران . (از ابن خلکان ). ابن اکفانی آن را به کسر باء ضبط کرده است . (از معجم البلدان ).
-
بتان
لغتنامه دهخدا
بتان . [ ب ُ ] (اِخ ) از قرای نیشابور از اعمال ترشیز است . (از معجم البلدان ) (مرآت البلدان ). دهی است از مضافات طریثیث . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
بطن
لغتنامه دهخدا
بطن . [ ب ُ طُ ] (ع اِ) ج ِ بِطان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به بطان شود. || دانه ای است مانند عدس . (آنندراج ).
-
شجیة
لغتنامه دهخدا
شجیة. [ ش َ جی ی َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). نام محلی است میان شقوق و بطان از راه مکه و هفت میل تا بطان فاصله دارد. (از معجم البلدان ).