کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بصری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بصری
لغتنامه دهخدا
بصری . [ ب َ] (اِخ ) نام پزشکی است که ابن بیطار در مفردات مکرراز او روایت کند. رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمات : زعفران ، ارماک ، جزر، برسیاوشان و جز آنها شود.
-
بصری
لغتنامه دهخدا
بصری . [ ب ُ را ] (اِخ ) دهی است به بغدادنزدیک عکبرا و سیوف را نسبت بدان دهند. (از منتهی الارب ). دهی است به بغداد و شمشیر را بدان نسبت دهند. (ناظم الاطباء). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
-
بصری
لغتنامه دهخدا
بصری . [ ب ُ را ] (اِخ ) شهری بشام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شهری بوده در خطه ٔ حوران سوریه در 90 هزارگزی جنوب شرقی دمشق و در زمان رومیان قدیم اهمیت بسزایی داشته . بسال سیزده هجری خالدبن ولیدآنرا فتح نمود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
-
بصری
دیکشنری فارسی به عربی
بصري
-
بصری
واژهنامه آزاد
بصری نام قناتی است در روستای ایور از توابع شهرستان کاشمر خراسان رضوی .بصری در این منطقه به معنای کشت محصولات بعد از آبیاری است به گونه ای که ابتدا زمین را آبیاری می کنند وسپس هنگامی که گاو رو(وکار) شد با همان رطوبت باقی مانده در زمین محصول را کشت میک...
-
واژههای مشابه
-
بصري
دیکشنری عربی به فارسی
چشمي , بصري , باصره اي , وابسته به ديد چشم , فطري
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن محمدبن محمدبن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری ، ملقّب به زین العابدین . وی در سال 826 هَ . ق . در هرمز متولد شد و ساکن مکه گردید. او را کتابی است حاوی وقایع و حوادث و وفیات مکه . (از معجم المؤلفین ...
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن ابی سیف بصری مدائنی ، مکنّی به ابوالحسن . مورخ و اخباری و راوی شعر. رجوع به ابوالحسن مدائنی و علی (ابن محمدبن ...) شود.
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن دیناربصری الاصل واسطی المولد کاتب ، مکنّی به ابوالحسن . وی در سال 323 هَ . ق . متولد شد. و شاعری نیکو بود و بامتنبی در مدح اکثر ممدوحان وی شرکت داشت که ازجمله ٔآنان سیف الدولةبن حمدان و ابن عم...
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن معاویةبن احمد ازدی مهلبی بصری شیعی (علی بلال ...)، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مهلبی شود.
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن یوسف بصری ، مکنّی به ابوالحسن . او راست : شرح قصیده ٔ منفرجه ٔ ابوالفضل ابن النحوی . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1346).
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی میثمی شود.
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) کنیه اش در اصل ابوالحسن بود ولی بواسطه ٔ اینکه او در همه ٔ دینها مناظره کرد و مخالفان را شکست داد او را مکنّی به ابوالادیان کردند. وی از مشاهیر صوفیه ٔ قرن سوم هجری و معاصر المتوکل والمقتدرعباسی بود و با شیخ جنید و ا...
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ] عبداﷲبن جعفربن نجیح سعدی (بالولاء) بصری مشهور به ابن مدینی و مکنّی به ابوالحسن . نام او در «النجوم الزاهرة» به صورت علی بن عبداﷲبن جعفربن یحیی بن بکربن سعید آمده است ، و آن را به صورت علی بن عبداﷲبن جعفربن نجیح بن بکر نیز ذ...
-
علی بصری
لغتنامه دهخدا
علی بصری . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن محمدبن حبیب بصری ، مشهور به ماوردی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ماوردی و علی ماوردی شود.