کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشکه
/boške/
معنی
ظرف چوبی یا فلزی بزرگ استوانهای شکمدار برای آب، شراب، نفت، یا مایع دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیت، چلیک
۲. واحداندازهگیری نفت
۳. بسیار چاق، خیکی
دیکشنری
barrel, cask, drum
-
جستوجوی دقیق
-
بشکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیت، چلیک ۲. واحداندازهگیری نفت ۳. بسیار چاق، خیکی
-
بشکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] boške ظرف چوبی یا فلزی بزرگ استوانهای شکمدار برای آب، شراب، نفت، یا مایع دیگر.
-
barrel
بشکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از یک فضای بُرداری توپولوژیکی که بسته و کوژ و متعادل و جاذب باشد
-
بشکه
فرهنگ فارسی معین
(بُ کِ) [ روس . ] ( اِ.) ظرف بزرگ شکم دار به شکل استوانه برای آب یا شراب ، چلیک .
-
بشکه
لغتنامه دهخدا
بشکه . [ ب ُ ک َ / ک ِ ] (روسی ، اِ) ظرف چوبین شکم دار متشکل از تخته های خمیده با دو انتهای مسطح مدور که بوسیله ٔ حلقه های آهنین چندی بهم وصل شده اند و بمصرف نگهداری شراب و یا آب و نفت میرسد.چلیک . بشکه ٔ آب : آب را با بشکه می آورند. || محتوی یک بشکه...
-
بشکه
دیکشنری فارسی به عربی
برميل , دن , عقب
-
واژههای مشابه
-
beta barrel, β barrel
بشکۀ بتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ساختاری عموماً تراغشایی و مبتنی بر صفحۀ بتا که در آن پیچش، صفحهای استوانهای ایجاد میکند
-
شیر بشکه
دیکشنری فارسی به عربی
حنفية
-
شکم بشکه
دیکشنری فارسی به عربی
قاع السفينة
-
barreled space
فضای بشکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک فضای بُرداری توپولوژیکی که هر بشکه در آن شامل یک همسایگی مبدأ است
-
drum barrel
قرقرۀ بشکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرقرهای که بافه به دور آن میپیچد
-
barrel plating
آبکاری بشکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی آبکاری که در استوانه یا بشکۀ گردان و مشبک در کنار یک برقکاف انجام میشود
-
از بشکه ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
مسودة