کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشکنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشکنج
لغتنامه دهخدا
بشکنج . [ ب َ / ب ِ ک َ ] (اِ) پشکنج . دست . (آنندراج ). || بازو. (ناظم الاطباء). ساعد. (شعوری ج 1 ورق 154). || دست چپ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 154).
-
جستوجو در متن
-
خنجلک
لغتنامه دهخدا
خنجلک . [ خ َ ج ُ ل َ ] (اِ) نشگون . || بشکنج در اصطلاح مردمان گناباد و کاخک . (یادداشت بخط مؤلف ).