کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بشکل ذرات ریز و پایدار دراوردن (جسمی در محلولی)
دیکشنری فارسی به عربی
استحلب
-
جستوجو در متن
-
بشبل
لغتنامه دهخدا
بشبل . [ ] (اِ) بشکل . کلید. رجوع به بشکل شود.
-
verbify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید کردن، بشکل لفظ دراوردن، بشکل فعل دراوردن
-
verbified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید شده، بشکل لفظ دراوردن، بشکل فعل دراوردن
-
stellifies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stellifies، بشکل ستاره دراوردن، بشکل ستاره درامدن
-
stellified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stellified، بشکل ستاره دراوردن، بشکل ستاره درامدن
-
verbifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اظهارنظر، بشکل لفظ دراوردن، بشکل فعل دراوردن
-
stellify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stellify، بشکل ستاره دراوردن، بشکل ستاره درامدن
-
بطریق دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
بشکل مختلف
-
بطور متفاوت
دیکشنری فارسی به عربی
بشکل مختلف
-
crossways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذرگاه، بشکل ضرب در، سرتاسر، چلیپا وار، از وسط، از پهنا، بشکل صلیب
-
crosswise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
crosswise، از وسط، بشکل ضرب در، بشکل صلیب، سرتاسر، چلیپا وار، از پهنا
-
ungulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیر کردن، جانور سم دار، سم دار، بشکل ناخن، بشکل سم
-
ناشیانه
دیکشنری فارسی به عربی
بشکل اخرق
-
خام دستانه
دیکشنری فارسی به عربی
بشکل اخرق