کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشپول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشپول
لغتنامه دهخدا
بشپول . [ ب ِ ] (ص ) پریشان و پراکنده باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). پراکنده شده . (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 205). || پراکنده کننده را نیز گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). || (حامص ) پریشانی و پراکندگی . (ناظم الاطباء). || (فعل ) امر بد...
-
جستوجو در متن
-
بشپولیدن
لغتنامه دهخدا
بشپولیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) پراکنده کردن و پریشان کردن . (ناظم الاطباء) : آن گیسوی مشکبار خوش بشپول وان چرخ گهرفشان چودریا کن .شرف شفروه (از جهانگیری و انجمن آرا).