کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشولنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشولنده
/be(e,o)šulande/
معنی
آشفتهکننده؛ پریشانکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشولنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] be(e,o)šulande آشفتهکننده؛ پریشانکننده.
-
بشولنده
فرهنگ فارسی معین
(بِ لَ دِ)(ص فا.)1 - محرّک . 2 - کارساز. 3 - باهوش . 4 - دانا، بینا.
-
بشولنده
لغتنامه دهخدا
بشولنده . [ ب َ / ب ِ / ب ُ ل َ دَ / دِ ] (نف ) گزارنده ٔ کارها و کارساز. || حرکت دهنده و جنباننده . || چست و چالاک و ماهر. || باهوش . هوشمند. || عالم و دانا و بینا. || پریشان کننده و پاشنده . || متحیر. رجوع به بشول ، بشولاندن ، بشولانیدن ، بشولش ، ب...
-
جستوجو در متن
-
بشول
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ بشولیدن) [قدیمی] ba(e,o)šul ۱. = بشولیدن۲. بشولنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ کاربشولی که خِرَد کیش شد / از سر تدبیر و خِرَد بیش شد (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۵).