کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشول
/ba(e,o)šul/
معنی
۱. = بشولیدن
۲. بشولنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ کاربشولی که خِرَد کیش شد / از سر تدبیر و خِرَد بیش شد (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۵).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
clever, nimble
-
جستوجوی دقیق
-
بشول
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ بشولیدن) [قدیمی] ba(e,o)šul ۱. = بشولیدن۲. بشولنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ کاربشولی که خِرَد کیش شد / از سر تدبیر و خِرَد بیش شد (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۵).
-
بشول
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ یا بُ) (ص .) 1 - چالاک . 2 - باهوش . 3 - کارساز.
-
بشول
لغتنامه دهخدا
بشول . [ ب َ / ب ِ / ب ُ ](نف مرخم ) گزارنده ٔ کارها. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). گزارنده ٔ کار باشد. (سروری ) (از شعوری ). رجوع به شولیدن شود. || داننده و بیننده . (ازبرهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). || (اِمص ) دیدن . دانستن . (شرفنا...
-
جستوجو در متن
-
پشول
لغتنامه دهخدا
پشول . [ پ ُ ] (اِ) رجوع به پشور و بشول شود.
-
بشولنده
لغتنامه دهخدا
بشولنده . [ ب َ / ب ِ / ب ُ ل َ دَ / دِ ] (نف ) گزارنده ٔ کارها و کارساز. || حرکت دهنده و جنباننده . || چست و چالاک و ماهر. || باهوش . هوشمند. || عالم و دانا و بینا. || پریشان کننده و پاشنده . || متحیر. رجوع به بشول ، بشولاندن ، بشولانیدن ، بشولش ، ب...