کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشنة
لغتنامه دهخدا
بشنة. [ ب ِ ن َ ] (ع اِ) یک قسم از ارزن . (ناظم الاطباء). امروز در الجزایر این نام را بنوعی گاورس دهند. (یادداشت مؤلف ). ذرت خوشه ای . جاورس . ذرت هندی . جوکن . ذرت جاروئی . ذرت خوشه آویز. ذرت چهل چراغی . ذرت قندی . گندم مصری . و رجوع به فرهنگ فرانس...
-
واژههای مشابه
-
بشنه
لغتنامه دهخدا
بشنه . [ ب ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) گیاهی است باریک با شاخسار فراوان و دراز و باریک و گره دار که همه از منشاءواحد جدا شوند و بیشتر بر روی تخته سنگها گسترده شوند. طولش به اندازه ٔ انگشت و رنگش سبز مایل بزردی و سفیدی باشد. رجوع به ترجمه ٔ فرانسوی ابن بیطار ش...
-
بشنه
لغتنامه دهخدا
بشنه . [ ب ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا. سکنه ٔ آن 291 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی آن زراعت و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
جستوجو در متن
-
دبقیت
لغتنامه دهخدا
دبقیت . [ دِ قی ی َ ] (ع مص ) چسبندگی . چسبناکی . دوسندگی . قابلیت التصاق : و علیه [علی بشنة] دبقیة کثیرة کانه غمس فی العسل . (ابن البیطار).