کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشقابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشقابی
لغتنامه دهخدا
بشقابی . [ب ُ ] (اِ) قسمی خربزه ٔ کوتاه قد. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
disc plough
گاوآهن بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وسیلهای در خاکورزی با بشقابهای فولادی که هریک بهطور مستقل بر روی محور خود دَوران میکند و خاک را میبرد و برمیگرداند
-
disc harrow
چنگۀ بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ابزاری در خاکورزی برای خرد کردن کلوخ و جمعآوری علفهای هرز و یکنواخت کردن سطح خاک که از چندین بشقاب مقعر ساخته شده است
-
plate service1
پذیرایی بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← پذیرایی امریکایی
-
کاسه بشقابی
لغتنامه دهخدا
کاسه بشقابی . [ س َ / س ِ ب ُ ] (ص نسبی مرکب ) طواف که کاسه و بشقاب سفالین بفروشد.
-
زیر بشقابی
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
کباب بشقابی
واژهنامه آزاد
کباب دیگی، کباب تابه ای.
-
جستوجو در متن
-
دیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: dish] (برق) diš آنتن بشقابی.
-
لب تخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) labtaxt بشقابی که میان آن گود نباشد.
-
dish antenna
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنتن ظرف، انتن بشقابی
-
crater 4
قیف انفجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرورفتگی یا گودالی که براثر انفجار در سطح زمین ایجاد میشود و بسته به بزرگی و عمق انفجار، شکل بشقابی یا مخروطی دارد
-
نشکنک
لغتنامه دهخدا
نشکنک . [ ن َ ک َ ن َ ] (اِ) قرص بزرگ [ شیرینی ] که تمام سطح بشقابی را که در آن جای دارد بپوشاند. (یادداشت مؤلف ).
-
نیم روخوری
لغتنامه دهخدا
نیم روخوری . [ خوَ / خ ُ ] (اِ مرکب ) بشقابی که در آن نیم رو خورند یا پزند و خورند.