کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشر مقسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بشر حواری
لغتنامه دهخدا
بشر حواری . [ ب ِ رِ ح َ ] (اِخ )امیر شُرط از جانب یزید. وی بدست پنج مرد از خوارج در شب کشته شد. رجوع به تاریخ سیستان چ 1 ص 126 شود.
-
بشر طبرانی
لغتنامه دهخدا
بشر طبرانی . [ ب ِ رِ طَ ب َ ] (اِخ ) از مقدمان مشایخ طبریه و سخت بزرگ و صاحب کرامت بود. رجوع به نفحات الانس جامی چ 1336 هَ . ش . مهدی توحیدی پور ص 49 و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 شود.
-
بشر غنوی
لغتنامه دهخدا
بشر غنوی . [ ب ِ رِ غ َ ن َ ] (اِخ ) پدر عبداﷲبن بشر بود. ابن شاهین او را یاد کرده و برخی اورا خثعمی خوانده اند. رجوع به الاصابة ج 1 ص 187 شود.
-
بشر غنوی
لغتنامه دهخدا
بشر غنوی . [ ب ِ رِ غ َ ن َ ] (اِخ )بشر خثعمی . ابوحاتم گوید مصری بود و صحبتی داشت و ابن السکن او را در عداد مردم شام آورده . حدیث او را احمد و بخاری در تاریخ و طبرانی و دیگران از طریق ولیدبن مغیره ٔ معافری از عبداﷲبن بشر غنوی روایت کرده اند. (از الا...
-
بشر مازنی
لغتنامه دهخدا
بشر مازنی . [ ب ِ رِ زَ ] (اِخ ) فاتح بخارا بسعی قتیبه در خلافت ولیدبن عبدالملک . رجوع به حبیب السیر چ قدیم طهران ج 1 ص 254 شود.
-
بشر مریسی
لغتنامه دهخدا
بشر مریسی . [ ب ِ رِ م َ ] (اِخ ) فقیه ، متکلم و از مرجئان بود و طایفه ٔ مریسیه از مرجئه به وی منسوبند. نسبت وی بدروازه ٔ مریس در بغداد است و در همانجا درگذشت . (از اعلام زرکلی ).و رجوع به معجم الادباء ج 1 ص 177 س 11 و عیون الاخبار ج 2و عقدالفرید ج 2...
-
جنس بشر
دیکشنری فارسی به عربی
بشرية
-
بشر دوست
دیکشنری فارسی به عربی
انساني
-
بشر دوستی
دیکشنری فارسی به عربی
انسانية
-
نوع بشر
دیکشنری فارسی به عربی
انسانية
-
حقوق بشر
دیکشنری فارسی به عربی
حقوق الإنسان
-
اعلامیه حقوق بشر
فرهنگ فارسی معین
( ~ حُ قِ بَ شَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) اعلامیه ای است شامل یک مقدمه و 30 ماده که در آن به حقوق افراد انسانی بدون توجه به نژاد، رنگ ، جنس و... اشاره شده است . اساس این اعلامیه همان «اعلامیة حقوق بشر» در مقدمة قانون اساسی 1791 فرانسه می باشد. در سال 19...
-
ابراهیم بن بشر
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن بشر. [ اِ م ِ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) شاعر بزرگ عرب در قرن اول هجری ، برادر نعمان بن بشر انصاری . وفات 60 هَ .ق .
-
ابن ابی بشر
لغتنامه دهخدا
ابن ابی بشر. [ اِ ن ُ اَ ؟ ] (اِخ ) رجوع به ابوالحسن اشعری شود.
-
سبط بشر حافی
لغتنامه دهخدا
سبط بشر حافی . [ س ِ طِ ب ِ رِ ](اِخ ) رجوع به بشر حافی و روضات الجنات ص 132 شود.