کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشری
/bošrā/
معنی
۱. مژده دادن.
۲. (اسم) مژده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
human
-
جستوجوی دقیق
-
بشری
فرهنگ نامها
(تلفظ: bošrā) (بشرا) (عربی) بشارت ، مژده ، مژدگانی؛ از واژههای قرآنی (یونس : 64) .
-
بشری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bošrā ۱. مژده دادن.۲. (اسم) مژده.
-
بشری
فرهنگ فارسی معین
(بُ را) [ ع . ] 1 - (مص م .) مژده دادن . 2 - (اِ.) مژده ، مژدگانی .
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب َ ش َ ] (ص نسبی )منسوب به بَشَر. رجوع به بشر شود. || انسانی و هرچیز منسوب و متعلق به بشر. (ناظم الاطباء).- بشری زادگان ؛ نسل بشری : بازپسین طفل پری زادگان پیشترین بشری زادگان . نظامی .- ضعف بشری ؛ ضعف انسانی . (ناظم الاطباء).- عقول بشری ...
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب َ ش َ را ] (اِخ ) دهی است به مکه به نخله ٔ شامیه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوالحسن بشری تلمیذ سهل بن عبداﷲ محدث بود. (منتهی الارب ).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن یزید اموی . از فرزندان بشربن مروان شاعر بغداد بود. (از اللباب ج 1 ص 127).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوعمرو بشری . محدث بود. (منتهی الارب ).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ِ ] (اِخ ) احمد بشری بن محمدبن احمد. محدث بود. (منتهی الارب ).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب به بشر که نام کسی بوده است . (سمعانی ).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ُ را ] (اِخ ) نام قریه ای است . (از معجم البلدان ). و رجوع به کتاب الوزراء و الکتاب ص 130 شود.
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ُ را ] (اِخ ) نام یار برآرنده ٔ یوسف علیه السلام از چاه . (غیاث ) : از پی یوسف کسان بغرض گاه بشری و گه بشیر مباش .سنایی .
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ ب ُ ش َ را ] (اِخ ) دهی است بشام . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
بشری
لغتنامه دهخدا
بشری . [ب ُ را ] (ع ص ) مژده . قوله تعالی : یا بشری هذا غلام (قرآن 19/12) مثل عصای و در تثنیه یا بُشرَیی گویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مژده و بشارت . (غیاث ): بشارت . و بشراک و بشری لک . دعا است . (از اقرب الموارد). و ما جعله اﷲ الابشری ... (...
-
بشری
واژهنامه آزاد
بَ شَ رِ انسانی bashari