کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشرح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشرح
مترادف و متضاد
۱. بهتفصیل، مبسوط، مشبع، مشروح، مفصل،
۲. تفصیلا، مفصلاً
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشرح
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهتفصیل، مبسوط، مشبع، مشروح، مفصل، ۲. تفصیلا، مفصلاً
-
واژههای مشابه
-
بشرح تر
لغتنامه دهخدا
بشرح تر. [ ب ِش َ ت َ ] (ص تفضیلی ، ق مرکب ) مشروح تر. مفصل تر : سالار بشرح تر گفت ، امیر در خشم شد و گفت بس عجب باشد که بدین آسانی مردم توان کشت . (تاریخ بیهقی ).
-
وابسته بشرح زندگی
دیکشنری فارسی به عربی
سيري , متعلق بالسيرة
-
واژههای همآوا
-
بشره
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوست، جلد ۲. غشا ۳. چهره، رخ، روی، صورت
-
بشره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بشرَة] [قدیمی] bašare ۱. ظاهر پوست بدن؛ روی پوست بدن انسان.۲. روی؛ چهره.
-
بشره
فرهنگ فارسی معین
(بَ شَ رِ) [ ع . بشرة ] ( اِ.) 1 - بیرونی ترین بخش پوست گیاهان . 2 - بخش سطحی پوست بدن جانوران و انسان .
-
بشره
لغتنامه دهخدا
بشره . [ ب َ ش َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) روی پوست آدمی و جز آن . (ناظم الاطباء). ظاهر پوست آدمی . (غیاث ). ظاهر پوست مردم . (مهذب الاسماء) (دزی ج 1ص 88). بیرون پوست مردم و آنچه ظاهر شده باشد. (مؤید الفضلاء). ظاهر پوست آدمی و حیوانات . (آنندراج ). ظاهر...
-
بَشِّرْهُ
فرهنگ واژگان قرآن
بشارتش ده
-
بشره
لهجه و گویش تهرانی
رنگ و رخسار
-
جستوجو در متن
-
بتفصیل
لغتنامه دهخدا
بتفصیل . [ ب ِ ت َ ] (ق مرکب ) مفصلاً. مشروحاً. بشرح . بشرح تمام .
-
متعلق بالسيرة
دیکشنری عربی به فارسی
زيستنامه اي , وابسته بشرح زندگي
-
سيري
دیکشنری عربی به فارسی
زيستنامه اي , وابسته بشرح زندگي