کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشخوار
/bešxār/
معنی
باقیماندۀ آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند؛ پیشخوار؛ پیشخور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشخوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بشخور› [قدیمی] bešxār باقیماندۀ آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند؛ پیشخوار؛ پیشخور.
-
بشخوار
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بُ خا) (اِ.) بازماندة آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند؛ بشخور، پیش خور.
-
بشخوار
لغتنامه دهخدا
بشخوار. [ ب ِ ] (اِ) بشخور سؤر یعنی بازمانده ٔ آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند. (ناظم الاطباء). نیم خورده . ته مانده . و رجوع به بشخور شود.
-
جستوجو در متن
-
بشخور
لغتنامه دهخدا
بشخور. [ ب ُ ] (اِ) بشخوار. نیم خورده و بازمانده آب دواب را گویند و به عربی سؤر خوانند. (برهان ). آبی که از دواب بازماند در وقت خوردن و به عربی سؤر نامند. (سروری ). مؤلف انجمن آرا و بنقل از آن آنندراج پس از نقل عبارت برهان آرند: بظن مؤلف بازمانده...