کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشجیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشجیر
لغتنامه دهخدا
بشجیر. [ ب ُ ] (اِ) یا بشجر نام درختی است که کمان را از چوب آن سازند و آن را به عربی نَبع گویند. (برهان ) (سروری ). درخت نبع که از چوب آن کمان سازند. (ناظم الاطباء). مؤلف انجمن آرا پس از نقل عبارت برهان آرد. بیشتر آن درخت در قله ٔ کوه روید. (از آنند...
-
جستوجو در متن
-
بشجر
لغتنامه دهخدا
بشجر. [ ب َ ج ِ ] (اِ) بشجیر. رجوع به بشجیر و فرهنگ رشیدی شود.
-
آلش
لغتنامه دهخدا
آلش . [ ل ِ ] (اِ) نبع. بشجیر . نام درختی است جنگلی و چوب آن در نجاری بکار است و در قدیم از آن کمان کردندی .
-
پشخیز
لغتنامه دهخدا
پشخیز. [ پ ُ ] (اِ) صاحب فرهنگ شعوری از مشکلات نقل می کند که هو شجرٌ صلب ٌ یتخذ منه القشر و یعملون منه القوس و ترجمه ٔ ترکی آنرا یای آغاجی می آورد ولیکن اصل این کلمه بشجیر است و بشجیر پوست درخت نبع است .
-
الاش
لغتنامه دهخدا
الاش . [ اَ ] (اِ) آلاش . راش . زان . بُشجیر عیش السیاح . شجرةالنَبَع. از درختانی است که طالب آب و هوای مرطوب میباشد، از آستارا و طوالش و دیلمان تا کلارستاق و نور و کجور دیده میشود. این درخت بیشتر در نقاط مرتفع کوهستانی میروید و در جنگلهای نور که تا ...
-
راش
لغتنامه دهخدا
راش . (اِ) توده و انبار غله ٔ پاک شده را گویند مرادف جاش . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از فرهنگ رشیدی ). توده و انبار غله .(غیاث اللغات ). توده و انبار غله ٔ پاک شده و از کاه برآورده را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). انبارغله . چاش نیز گویند....