کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (اِخ ) ابوعبداﷲ المقدسی ، شمس الدین ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن ابی بکر البنا مقدسی حنفی معروف به بشاری متولد به «قدس » بسال 375 هَ . ق . صاحب احسن التقاسیم . رجوع به مقدسی شود.
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (اِخ ) احمدبن علی بن احمد... بشاری رفاء بغدادی . از مخلص روایت میکند. (از اللباب ج 1 ص 125).
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (اِخ ) احمدبن محمدبن اسماعیل بن ابراهیم ... ابن بشار بشاری فوشنجی مکنی به ابوبکر. در فقه شاگرد ابوبکر چاچی شافعی بود. در نیشابور هفدهم رمضان سال 543 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب ج 1 ص 125).
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (اِخ ) خواجه عزیزالدین بشاری از بشاریان است . رجوع به تاریخ گزیده ص 844 شود.
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (اِخ ) محمدسلیمان پاشا. او راست : تحفةالالباب و هدایةالطلاب فیما یجب علیهم من الاداب ، در ذم نمامی و سخن چینی . کتاب را در 1290 هَ . ق . به پایان رسانده و در چاپخانه ٔ تمدن بسال 1322 هَ . ق . چاپ شده است . (از معجم المطبوعات ج 1...
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (اِخ ) نام شاعری از متقدمان و دو بیت زیر از اوست :در ظاهر اگر برت نمایم درویش زینم چه زنی بطعنه هردم صد نیش دارد هرکس بتا باندازه ٔ خویش در خانه ٔ خود بنده و آزاد و خدیش . بشاری (از سبک شناسی ج 1 ص 33).
-
بشاری
لغتنامه دهخدا
بشاری . [ ب َش ْ شا ] (ص نسبی ) نسبت به جد است که عبارت باشد از ابوالحسن علی بن حسین بن بشاری نیشابوری . (از سمعانی ). و رجوع به اللباب ج 1 ص 125 شود.
-
جستوجو در متن
-
خانقین
لغتنامه دهخدا
خانقین . [ ن ِ ] (اِخ ) بنابر قول بشاری نام شهری بوده است به کوفه . (از یاقوت حموی در معجم البلدان ).
-
بنکث
لغتنامه دهخدا
بنکث . [ ب ِ ک َ ] (اِخ ) بشاری بیکث ضبط کرده ولی اصطخری بنکث و آن قصبه ای از شاش (چاچ ) است و قهندز از آن است . (از معجم البلدان ) (از لباب الانساب ).
-
زاهر
لغتنامه دهخدا
زاهر. [هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن فقیه زاهری مکنی به ابی العباس محدث است . احمدبن محمدبن اسماعیل بشاری خرجردی ازوی نقل حدیث کرده است . (از معجم البلدان ، خرجرد).
-
بشاریان
لغتنامه دهخدا
بشاریان . [ ] (اِخ ) خاندان ... مردمان متمول بوده اند و از ایشان خواجه عزالدین بشاری و خواجه ٔ صاحب نعمت بود. رجوع به تاریخ گزیده چ کمبریج 1328هَ . ق . ص 844 و تاریخ ادبیات برون ج 3 ص 115 شود.
-
دشت بارین
لغتنامه دهخدا
دشت بارین . [ دَ ت ِ ] (اِخ ) شهری است ازاعمال فارس که آنرا رستاقی است ولی باغ و نهر نداردو آب آشامیدنی آن بد و ناگوار است . (از معجم البلدان ). از شهرهای فارس است ، و آن روستایی است که درخت ونهر آب ندارد و آب آشامیدنی مردم آن از آبهای پست [ناگوار ] ...
-
قبا
لغتنامه دهخدا
قبا.[ ق ُ ] (اِخ ) قُباء. قریه ای است که چاه معروف قُبا در آن واقع است و مسکن بنی عمروبن عوف انصاری میباشد.این ده در دو میلی شهر مدینه و در طرف چپ آن کس که بسوی مکه میرود قرار گرفته است . آثار بناهای بسیاری در آن بچشم میخورد و در آنجا مسجدی است معمور...
-
مقدسی
لغتنامه دهخدا
مقدسی . [ م َ دِ / م ُ ق َدْ دَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن ابی بکر البناء ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبداﷲ (336 - 375 یا 380 هَ . ق .) جغرافیادان و سیاح معروف . در بیت المقدس متولد شد، به تجارت پرداخت وبه اکثر بلاد اسلام سفر کرد و کتاب معروف خود احسن...