کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسیارخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بسیارخوار
/besyārxār/
معنی
پرخوار؛ شکمو؛ شکمپرست؛ کسی که بسیار میخورد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اکول، پرخور، پرخوار، شکمو ≠ کمخور
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسیارخوار
واژگان مترادف و متضاد
اکول، پرخور، پرخوار، شکمو ≠ کمخور
-
بسیارخوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] besyārxār پرخوار؛ شکمو؛ شکمپرست؛ کسی که بسیار میخورد.
-
جستوجو در متن
-
اکول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'akul پرخور؛ بسیارخوار.
-
اکال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'akkāl پرخور؛ بسیارخورنده؛ بسیارخوار.
-
گلوبنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] ga(e)lubande پرخور؛ شکمپرست؛ بسیارخوار.
-
پرخور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پرخوار› porxor آنکه بسیار غذا بخورد؛ بسیارخوار.
-
شکم خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹شکمخواره› [قدیمی، مجاز] šekamxār پرخور؛ بسیارخوار؛ شکمبنده.
-
اکول
واژگان مترادف و متضاد
بسیارخوار، پرخور، رژد، شکمپرست، شکمباره
-
پرخوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پرخور› [قدیمی] porxār کسی که بسیار غذا بخورد؛ بسیارخوار؛ شکمپرست.
-
شکمو
واژگان مترادف و متضاد
بسیارخوار، پرخور، شکمباره، شکمپرست، شکمخوار، شکمخواره
-
بلعم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسیارخوار، پرخوار، پرخور ۲. تندخوار، تندخور
-
جاروس
لغتنامه دهخدا
جاروس . (ع ص ) بسیارخوار. (منتهی الارب ).
-
ترهوط
لغتنامه دهخدا
ترهوط. [ ت ُ ] (ع ص ،اِ) بسیارخوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرد بزرگ لقمه و بسیارخوار. (از اقرب الموارد).
-
مبلع
لغتنامه دهخدا
مبلع. [ م ِ ل َ ] (ع ص ) مرد بسیارخوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (محیطالمحیط). اکول . (اقرب الموارد). مرد پرخور و بسیارخوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بلع. بلعمه . بولع. اکول . بسیارخوار. پرخور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).