کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسون
لغتنامه دهخدا
بسون . [ ب َ ] (اِ) از اصطلاحات هیئت هندیان . رجوع به بس و ماللهند ص 145 س 9 به بعد شود.
-
بسون
لغتنامه دهخدا
بسون . [ ب ُس ْ س ] (ع اِ) بسون الملوک . نوعی مشروب مسموم . دوای مایع مسموم برای حیوانات . (دزی ج 1 ص 87).
-
واژههای مشابه
-
Besson nephoscope
اَبرنمای بِسون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اَبرنمای شانهای
-
جستوجو در متن
-
comb nephoscope
اَبرنمای شانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی اَبرنمای دیدمستقیم که در آن میلههایی بهطور قائم و در فاصلههای مساوی بر روی میلهای افقی که خود بر روی پایهای قائم و چرخشپذیر استوار است، نصب شدهاند متـ . اَبرنمای بِسون Besson nephoscope
-
سون
لغتنامه دهخدا
سون . (اِ) طرف . جانب . سوی . (برهان ) (آنندراج ) : به چشم اندرم دید از رون توست به جسم اندرم جنبش از سون توست . عنصری .و بر آن سون شهر تا به لب آب هیرمند. (تاریخ سیستان ).ز خون هفت دریا برآمد بهم زمین از دگر سون برون داد غم . اسدی .گفت ای خواجه گرچه...