کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسوریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بسوریدن
/basuridan/
معنی
= بشوریدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسوریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] basuridan = بشوریدن
-
بسوریدن
لغتنامه دهخدا
بسوریدن . [ ب ُ / ب َ دَ ] (مص ) بسولیدن . نفرین و دعای بد کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نفرین کردن . نفرین کنانیدن . (شرفنامه ٔ منیری ). نفرین کردن . (فرهنگ نظام ) (مؤید الفضلاء) (سروری : بسورید). بد خواستن . لعنت کردن . رجوع به فر...
-
جستوجو در متن
-
بسولیدن
لغتنامه دهخدا
بسولیدن . [ ب ُ دَ ] (مص ) بسوریدن . بشولیدن . پشولیدن . نفرین کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از سروری ). رجوع به بسوریدن ، بشولیدن ، پشولیدن و بسور شود.
-
بسور
لغتنامه دهخدا
بسور. [ ب ُ / ب َ ] (اِ) بسول . پشول . بشور. یشور. نفرین و دعای بد را گویند. (برهان ) (از جهانگیری ) (ناظم الاطباء). دعای بد باشد و آن را نفرین گویند. (سروری ). دعای بد و نفرین . بسولیده و بسوریده ، نفرین کرده ، و بعضی ببای فارسی و شین معجمه گفته اند...
-
لعنت کردن
لغتنامه دهخدا
لعنت کردن . [ ل َ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نفرین کردن . بسولیدن . بسوریدن . تهبیل . (تاج المصادر). لیط. (منتهی الارب ) : همکاران وی را بسیار ملامت کردند بدین حدیث و لعنت کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 185). عامه ٔ مردم وی را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین...