کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسهولت قابل استفاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسهولت قابل استفاده
دیکشنری فارسی به عربی
مفيد
-
جستوجو در متن
-
handy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفید است، دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، ماهر، سریع، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، اماده، روان، بادست انجام شده، موجود، چابک، چالاک، استاد در کار خود
-
handier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، ماهر، سریع، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، اماده، روان، بادست انجام شده، موجود، چابک، چالاک، استاد در کار خود
-
handiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفیدترین، دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، ماهر، سریع، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، اماده، روان، بادست انجام شده، موجود، چابک، چالاک، استاد در کار خود
-
مفيد
دیکشنری عربی به فارسی
سودمند , نافع , باصرفه , مفيد , پرمنفعت , بااستفاده , بادست انجام شده , دستي , دم دست , اماده , موجود , قابل استفاده , چابک , چالا ک , ماهر , استاد در کار خود , روان , بسهولت قابل استفاده , سهل الا ستعمال , بافايده , خوش مزاج , سرحال , سالم و بي خطر
-
طرقبه
لغتنامه دهخدا
طرقبه . [ طُ ق َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مشهد، محدود است از طرف خاوربه بخش حومه ، از باختر به کوه بینالود، از شمال به کوه تخت رستم ، از جنوب به دهستان پیوه ژن . بطور کلی این بخش در دامنه ٔ کوه بینالود و داخل رودخانه های پرآب که از کوه ...
-
اتازونی
لغتنامه دهخدا
اتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشنگتن است .وضع طبیعی و حدود آن : ممالک متحده ٔ آمریکای شمالی که بین 26 و 49 درجه ٔ عرض شمالی...
-
زباد
لغتنامه دهخدا
زباد. [ زَ ] (ع اِ) عرقی و چرکی باشد که آن رااز میان پای جانوری گیرند و آن جانور بگربه مانند باشد لیکن سر او از سر گربه کوچکتر است و آن عرق بغایت خوشبوی میباشد و از جمله ٔ عطریات مشهور است . (برهان قاطع). جنسی از عطریات که از لای گربه پدید آید. (شرفن...
-
اردشیر سوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود را اردشیر نامید، اسم او را چنین نوشته اند: در کتیبه ٔ تخت جمشید، که از خود اوست ، ارت َ خْش...
-
دامغان
لغتنامه دهخدا
دامغان . (اِخ ) شهر دامغان در شمال خاوری سمنان و 70هزارگزی شمال باختر شاهرود، سر راه شوسه و راه آهن تهران به خراسان واقع و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است :طول 54 درجه و 20 دقیقه و 8 ثانیه . عرض 36 درجه و 9 دقیقه 48 ثانیه . ارتفاع 1130 گز و اختلاف س...