کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بسندگی
مترادف و متضاد
بس، کافی، کفایت، کمال
دیکشنری
adequacy, sufficiency
-
جستوجوی دقیق
-
بسندگی
واژگان مترادف و متضاد
بس، کافی، کفایت، کمال
-
بسندگی
لغتنامه دهخدا
بسندگی . [ ب َ س َ دَ ] (حامص ) مَغنی ، مُغنی ؛ کفایت و بسندگی . (منتهی الارب ). اکتفا. کفاف . || شایستگی . سزاواری .
-
جستوجو در متن
-
کفاف
واژگان مترادف و متضاد
بسبود، بسندگی، تکافو، کفایت
-
adequacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفایت، بسندگی، شایستگی، تکافو
-
adequacies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفایت، بسندگی، شایستگی، تکافو
-
اکتفا
واژگان مترادف و متضاد
بس، بسندگی، بسنده، کفاف، کفایت
-
تکافو
واژگان مترادف و متضاد
بسبود، بسندگی، کفاف، کفایت ≠ کمبود
-
اکتفا
فرهنگ واژههای سره
بسندگی، چیره گردی، سرنگونی، بسنده
-
کفایت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اکتفا، بسندگی، کفاف ۲. شایستگی، قابلیت، لیاقت
-
قناعت
واژگان مترادف و متضاد
اقتصاد، اقناع، امساک، بسندگی، بسندهکاری، خرسندی، رضامندی، صرفهجویی، کفنفس، مناعتطبع
-
حسب
واژگان مترادف و متضاد
۱. طبق، وفق ۲. بسندگی، کفایت ۳. بسنده بودن، کفایت کردن ۴. شماره کردن، شمردن
-
اکتفاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بسنده کردن ، کافی بودن . 2 - (اِمص .) بسندگی .
-
مغنی
لغتنامه دهخدا
مغنی . [ م َ نا / م ُ نا ] (ع اِ) کفایت . بسندگی . گویند: اغنی عنه مغنی فلان و مغناته ؛ ای ناب عنه و اجزا مجزاته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نایب کافی و بسندگی . و گویند: اغنی عنه مغنی فلان ؛ یعنی نایب کافی اوشد فلان و بی نیاز کرد او را از آن...
-
بس
واژگان مترادف و متضاد
۱. اکتفا، بسندگی، ۲. بسنده، کافی، مکفی ۳. فقط ۴. بسا، بسیار، زیاد، فراوان، کثیر، متعدد ≠ اندک، پشیز، قلیل، کم، ناچیز