کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسم ا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسم ا
لغتنامه دهخدا
بسم ا. [ ب ِ م ِل ْ لا / ب ِ م ِل ْ ل َ ] (ع جمله بحذف فعل ) مخفف بسم اﷲالرحمن الرحیم که سورتهای قرآن بدان آغاز شود. بنام خدا. (فرهنگ نظام ). رجوع به بسمله و باسم شود : بر سر هر شاخساری مرغکی بر زبان هر یکی بسم اللهی . منوچهری .میزدم گام و میبریدم را...
-
واژههای مشابه
-
بِسْمِ
فرهنگ واژگان قرآن
به نامِ - با ياري جستن از اسمِ
-
بسم الله
فرهنگ فارسی معین
(بِ مِ لْ لا) [ ع . ] (جملة اسمی . فعل امر.) 1 - به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند). 2 - (عا.) بفرما میل کن ، بخور. 3 - نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود: بفرمایید، پیش افتید. 4 - در مو...
-
بسم الله
واژهنامه آزاد
به نام خدا
-
بسم اﻟﻠﻪ الرحمن الرحیم
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] besmellāherrahm-ānerrahim به نام خداوند بخشایندۀ مهربان.
-
بسم اﷲالرحمن الرحیم
لغتنامه دهخدا
بسم اﷲالرحمن الرحیم . [ ب ِ م ِل ْ لا هِرْ رَ ما نِرْ رَ ] (ع جمله با حذف متعلق ، اِ مرکب ). به اسم اﷲ آغاز میکنم . بنام خدا. بنام خداوند بخشاینده ٔ مهربان . بنام خداوندبخشاینده ٔ بخشایشگر. جمله ای است مذهبی که در آغاز کارها برای دور کردن دیوان و شیا...
-
چل بسم اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] čelbesmellāh چهل قطعه پولک از جنس مس، برنج، نقره، یا طلا که بر آنها کلماتی از آیات قرآن و بسماللّهالرحمنالرحیم نقشکرده و به نخ میبندند و به گردن طفل آویزان میکنند برای سلامت او و دفع چشمزخم؛ چهلبسماللّه.
-
بِ بسم الله
لهجه و گویش تهرانی
ابتدا،ابتدای امر
-
تخم نا بسم الله
لهجه و گویش تهرانی
تخم جن
-
جن و بسمالله
فرهنگ گنجواژه
دو چیز متضاد.
-
بسم الله الرحمن الرحیم
واژهنامه آزاد
بنام خداوند بخشنده مهربان
-
جستوجو در متن
-
نابسم ا
لغتنامه دهخدا
نابسم ا. [ ب ِ مِل ْ لاه ] (ص مرکب ) (تخم ...) در تداول عوام . آدم شیطان و بدذات و شرور. آنکه هنگام انعقادنطفه اش بسم اﷲ گفته نشده است و بیاد خدا نبوده اند.
-
لیث
لغتنامه دهخدا
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد، مکنی به ابی الحارث . از اصحاب مالک بن انس و از رواة او. او راست : کتاب التاریخ و کتاب مسائل فقه . وی از معاویةبن صالح و عبدالعزیزبن ابی سلمة و اباالنضر روایت کند. و به روزگار هارون الرشید درگذشته است . ابن جوزی در سیرة ع...