کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسقو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسقو کردن
لغتنامه دهخدا
بسقو کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسغو کردن . در کمین نشستن . پنهان شدن در جایی به قصد اغفال خصم و ناگهان بر وی حمله بردن . || مترصد شکار نشستن چنانکه صیاد در شکارگاه .حالتی که گربه و یوز و امثال آن بخود گیرند پیش از حمله بشکاری و آن گرد کردن تن ...
-
واژههای همآوا
-
بسغو کردن
لغتنامه دهخدا
بسغو کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسقو کردن . رجوع به بسقو کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
بسغو کردن
لغتنامه دهخدا
بسغو کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسقو کردن . رجوع به بسقو کردن شود.
-
بسغو
لغتنامه دهخدا
بسغو. [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) بسقو. رجوع به بسقو کردن شود.