کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسردرآمده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسردرآمده
لغتنامه دهخدا
بسردرآمده . [ ب ِ س َ دَ م َدَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه به روی سر درمی افتد. (ناظم الاطباء). آنکه با سر به زمین میخورد. (فرهنگ فارسی معین ). || لغزیده . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
اشکوخیده
لغتنامه دهخدا
اشکوخیده . [ اَ / اِ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) لغزیده و بسردرآمده .
-
شکوخیده
لغتنامه دهخدا
شکوخیده . [ ش ِ / ش ُ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) بسردرآمده . سکندری خورده . (یادداشت مؤلف ) : چون بگردد پای او از پایدان خود شکوخیده بماند همچنان .رودکی .