کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بسد
/bo(e)ssad/
معنی
مرجان: ◻︎ سیاهش مژه دیدهها قیرگون / چو بسد لب و رخ همانند خون (فردوسی: ۱/۱۷۳).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vussat] ‹وسد، بستا› (زیستشناسی) [قدیمی] bo(e)ssad مرجان: ◻︎ سیاهش مژه دیدهها قیرگون / چو بسد لب و رخ همانند خون (فردوسی: ۱/۱۷۳).
-
بسد
فرهنگ فارسی معین
(بُ یا بِ سَّ) [ په . ] ( اِ.) مرجان .
-
بسد
فرهنگ فارسی معین
(بُ) ( اِ.) گلزار، بُست .
-
بسد
لغتنامه دهخدا
بسد. [ ب ُ ](اِ) بمعنی بست باشد که گلزار است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). لفظ بسد مبدل بُست بمعنی باغی که در آن گل یا میوه یا هر دو باشد. (فرهنگ نظام : بست ). بست و گلزار. (ناظم الاطباء). گلستان . || جایی که میوه ٔ خوشبوی بهم رسد. (...
-
بسد
لغتنامه دهخدا
بسد. [ ب ُ / ب ِ س س َ ] (اِ) بسذ. وسد. مرجان را گویند و آن را حجر شجری نیز خوانند. (برهان ). معرب بُسَد، مرجان . (انجمن آرا) (ذخیره ) (فرهنگ خطی ). مرجان که به هندی آن را مونگا گویند. (غیاث ). آن را کامه نیز گویند. به تازیش مرجان و به هندی بیوالی نا...
-
بسد
دیکشنری فارسی به عربی
مرجان
-
بسد
واژهنامه آزاد
بود
-
جستوجو در متن
-
بسدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بسد) [قدیمی] bo(e)ssadi ۱. به رنگ بسد؛ سرخرنگ.۲. تهیهشده از بسد.
-
مرجان
دیکشنری عربی به فارسی
مرجان , بسد
-
وسد
فرهنگ فارسی معین
(وَ سَّ) (اِ.) بُسَُد، مرجان .
-
coral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرجان، بسد، مرجانی
-
بسذ
لغتنامه دهخدا
بسذ. [ ب ُ س َ / بُس ْ س َ ] (اِ) تلفظی از بسد فارسی . مرجان و ریشه ٔ مرجان . (ناظم الاطباء). رجوع به بسد شود.
-
فورلیون
لغتنامه دهخدا
فورلیون . [ ] (معرب ، اِ) بسد است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اصل المرجان
لغتنامه دهخدا
اصل المرجان . [ اَ لُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) بسد است . (تحفه ) (فهرست مخزن الادویه ) (اختیارات بدیعی ). رجوع به بسد و مرجان شود.