کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بستنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بستنی
/bastani/
معنی
۱. نوعی خوراک منجمد که از شیر، شکر، تخممرغ، و مواد دیگر تهیه میشود.
۲. (صفت) [قدیمی] قابل بستن؛ درخور بستن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
confection, ice cream
-
جستوجوی دقیق
-
بستنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bastani ۱. نوعی خوراک منجمد که از شیر، شکر، تخممرغ، و مواد دیگر تهیه میشود.۲. (صفت) [قدیمی] قابل بستن؛ درخور بستن.
-
بستنی
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (اِمر.) مخلوطی از شیر و شکر و اسانس های مختلف میوه که در دستگاه مخصوص یخ می زند و می بندد و انواع گوناگون دارد: میوه ای ، سنتی ، چوبی ، حصیری ، کیم و غیره .
-
بستنی
لغتنامه دهخدا
بستنی . [ ب َ ت َ ] (ص لیاقت ، اِ مرکب ) هرچیز درخور بستن . پارچه ای که بدان دسته ٔ کاغذ و کتاب و دفتر و جز آن را بهم می بندند. (ناظم الاطباء). || لنگ حمام . فوطه ٔ حمام . (در اصطلاح حمامیان ). || کسی که بستن وی لازم باشد. درخور بستن . لایق بستن . از...
-
بستنی
دیکشنری فارسی به عربی
آيس کريم
-
واژههای مشابه
-
ice-cream wafer
نان بستنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی ویفر با بافتی ترد و شبیه به وافل (waffle) که بستنی را بر روی آن میگذارند
-
ice-cream cone
قیف بستنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نان ترد کمابیش مخروطشکلی که بستنی را در آن میریزند
-
ice-cream bar
بستنی شمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستنی به شکل مکعبمستطیل که طول آن دستکم سه برابر عرض آن است و پوشش شکلاتی یا جزآن دارد
-
بستنی فروشی
لغتنامه دهخدا
بستنی فروشی . [ ب َ ت َ ف ُ ] (حامص مرکب ) شغل ، کار و عمل فروش بستنی .
-
بستنی خوری
لغتنامه دهخدا
بستنی خوری . [ ب َ ت َ خ ُ ] (اِ مرکب ) (ظرف ..) ظرف بلورین و جز آن برای خوردن بستنی .
-
بستنی ساز
لغتنامه دهخدا
بستنی ساز.[ ب َ ت َ ] (نف مرکب ) شخص و دستگاه سازنده ٔ بستنی .
-
بستنی سازی
لغتنامه دهخدا
بستنی سازی . [ ب َ ت َ ] (حامص مرکب ) عمل ساختن و عمل آوردن بستنی .
-
بستنی فروش
لغتنامه دهخدا
بستنی فروش . [ ب َ ت َ ف ُ ] (نف مرکب ) فروشنده ٔ بستنی .
-
چرخ بستنی
لغتنامه دهخدا
چرخ بستنی . [ چ َ خ ِ ب َ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به چرخ بستنی سازی شود.
-
بستنی خوری
لهجه و گویش تهرانی
ظرف خوردن بستنی