کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بستره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
matrix 1
بستره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محیط و نهشتههایی که دربردارندۀ مواد باستانشناختی است
-
بستره
لغتنامه دهخدا
بستره . [ ب َ ت َ رَ ] (اِخ ) بستیره . شهریست . (از معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
matrix protein, MP
پروتئین بستره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پروتئینی غیرقندی که فضای بین ژنپوشه و پوشش ویروس را پر میکند
-
بستره کردن
لغتنامه دهخدا
بستره کردن . [ ب ِ ت ُ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تراشیدن با استره : شیخ گفت این ساعت برو و موی محاسن و سر را پاک بستره کن . (تذکرةالاولیاء عطار).
-
جستوجو در متن
-
provenience 1, provenance 1
جایمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مکان و موقعیت سهبعدی یافته در بستره و ثبت آن
-
affinity chromatography
سَوانگاری تمایلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] نوعی سوانگاری که در آن مولکولها را براساس تمایل ویژۀ آنها برای اتصال به بستره (substrate) جدا میکنند
-
in-situ treatment
تصفیۀ درجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند تصفیۀ بسترۀ آلوده، اعم از خاک یا لجن یا آب زیرزمینی در محل
-
ex-situ treatment
تصفیۀ دگرجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند تصفیۀ بسترۀ آلوده اعم از خاک یا لجن یا آب زیرزمینی در بیرون از محل
-
context 1
بافت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] موقعیت مکانی و زمانی یک یا چند شیء، باتوجهبه بستره و جایمان و همبود آنها
-
association 4
همبود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پیوستگی دو یا چند یافتۀ باستانی، اعم از دستساخته و بومساخته و پدیدار، که به همراه یکدیگر و معمولاً در یک بستره یافت میشوند
-
en bloc
یکپارچهکَنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جابهجا کردن گورها و دیگر آثار باستانی که در آن تمام بقایا و بسترۀ اطراف را یکپارچه برمیدارند و به آزمایشگاه یا موزه منتقل میکنند
-
reverse-phase chromatography
سَوانگاری فازمعکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] نوعی سوانگاری که در آن زنجیرهای کربن آبگریز با گروههای آبدوست در یک بسترۀ نگهدارنده مبادله میشوند
-
primary context, primary cultural deposits
بافت ردۀ یک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] وضعیت مواد باستانشناختی در هنگامی که بستره و همبود و جایمان آنها از زمانی که نهشته شدهاند به هم نریخته باشد متـ . بافت نامخدوش undisturbed context