کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بستا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بستا
لغتنامه دهخدا
بستا. [ ب َ ] (اِ) بوقچه . (ناظم الاطباء). بغچه . || لفافه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بستا
لغتنامه دهخدا
بستا.[ ب ِ ] (اِخ ) اوستا. رجوع به اوستا و اوستاک شود.
-
واژههای مشابه
-
بِسْتا
لهجه و گویش گنابادی
besta در گویش گنابادی یعنی صبر کن ، بگذار
-
واژههای همآوا
-
بِسْتا
لهجه و گویش گنابادی
besta در گویش گنابادی یعنی صبر کن ، بگذار
-
جستوجو در متن
-
طلب
فرهنگ واژههای سره
بستا نکاری، جستن، خواست
-
بغچه
لغتنامه دهخدا
بغچه . [ ب ُ چ َ / چ ِ ] (ترکی ، اِ) بوغچه . (فرهنگ نظام ). بقچه .جامه بند که معروف است این لفظ ترکی است . (غیاث ) (ازآنندراج ). بسته ای از جامه و جز آن که بستا نیز گویند. (ناظم الاطباء). پارچه ای بشکل مربع یا مستطیل که لباسها در آن نهاده بندند و مجم...
-
بقچه
لغتنامه دهخدا
بقچه . [ ب ُ چ ِ / چ َ ] (ترکی ، اِ) بغچه . مأخوذ از ترکی ، بغچه و بسته ٔ کوچک و بستا. (ناظم الاطباء). بسته ٔ خرد. (آنندراج ). بسته . رَزمَه یا رَزمِه . (یادداشت مؤلف ). بلغده . (یادداشت مؤلف ). پرونده . (یادداشت مؤلف ). شمله . (یادداشت مؤلف ) :...
-
ادریسی
لغتنامه دهخدا
ادریسی . [ اِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن محمد. یکی از مشاهیر علمای اسلام ، از نسل حکام اندلس که به اَدارِسه مشهور بودند. وی بنام شریف ادریسی مشتهر است . مولد او در 493 هَ . ق . بسته بود و در قرطبه بتحصیل علوم خاصه جغرافیا و هیأت و نجوم و طب و فلسفه پر...
-
بس
لغتنامه دهخدا
بس . [ ب َ ] (ص ، ق ) پهلوی ، وس . پارسی باستان ، وسئی ، وسی . و رجوع کنید به اسفا؛ فهرست لغات پارسی نو. (حاشیه ٔ برهان قاطع، چ معین ) بمعنی بسیار باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (دِمزن ) (غیاث ). بسی . افزون . فراوان . (ناظم الاطباء) (دِمزن )....