کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بساقةالقمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بساقةالقمر
لغتنامه دهخدا
بساقةالقمر. [ ب ُ ق َ ةُ ل ق َ م َ] (ع اِ مرکب ) بساق القمر. رجوع به بساق القمر شود.
-
واژههای همآوا
-
بصاقةالقمر
لغتنامه دهخدا
بصاقةالقمر. [ ب ُ ق َ تُل ْ ق َ م َ ] (ع اِ مرکب ) بصاق القمر. حجرالقمر. بزاق القمر سنگ نیک رخشان یا سنگ ماه و بهندی چندرکانت گویند. (از مؤید الفضلاء). سنگ سفید رخشان . (آنندراج ذیل بصاقه ). رجوع به بصاق القمر و هریک از مترادفات فوق در جای خود شود.
-
جستوجو در متن
-
بساق القمر
لغتنامه دهخدا
بساق القمر. [ ب ُ قُل ْ ق َم َ ] (ع اِ مرکب ) بساقةالقمر. سنگی است سپید صاف متلالا. زبدةالقمر. رغوةالقمر. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دزی : زبد و رغو شود.
-
بصاق القمر
لغتنامه دهخدا
بصاق القمر. [ ب ُ قُل ق َ م َ ] (ع اِمرکب ) بساق القمر. بساقةالقمر. رغوةالقمر. حجرالقمر. حجرالقمری . زَبَدُالقَمَر. زبدالبحر. فروسلونن . سالنیطس . (ابن بیطار). و آن نوعی جبسین باشد. (ابن بیطار ذیل حجرالقمر). سنگ سپید درخشان . (ناظم الاطباء). سنگی است...