کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزوغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بزوغ
/bozuq/
معنی
۱. تافتن؛ تابیدن؛ تابان شدن.
۲. برآمدن آفتاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بزوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] bozuq ۱. تافتن؛ تابیدن؛ تابان شدن.۲. برآمدن آفتاب.
-
بزوغ
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] (مص ل .) برآمدن ، تافتن ، تابیدن (آفتاب و ستارگان ).
-
بزوغ
لغتنامه دهخدا
بزوغ . [ ب ُ ] (ع مص ) روشن و تابان شدن آفتاب یا ابتدای طلوع است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). برآمدن آفتاب و ماه و ستاره . (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). برآمدن آفتاب و ماه . (المصادر زوزنی ). تیغزدن آفتاب . طلوع . (یادداشت بخط دهخدا) : گر نبودی ...
-
واژههای همآوا
-
بذوق
لغتنامه دهخدا
بذوق . [ ب ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَذْق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
سیوطی
لغتنامه دهخدا
سیوطی . [ س ُ ] (اِخ ) (849 - 911 هَ . ق .) عبدالرحمن ابی بکر ملقب به جلال الدین ، ادیب ، حافظ، مورخ ، و از اجله ٔ علمای اسلامی است . بسال 849 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در آنجا نشو و نما یافت و به تحصیل پرداخت و در هیأت ، تفسیر، حدیث ، فقه ، نحو،...
-
برآمدن
لغتنامه دهخدا
برآمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) بالا رفتن .(ناظم الاطباء). بالا آمدن . (فرهنگ فارسی معین ). رسیدن . بلند شدن . بالا گرفتن . بالا کشیدن . بر شدن . بربلندی رفتن . به هوا رفتن . علاء. تعلیه . معالاة. تعلی . تعالی . استعلاء. اعلیلاء. بر بلندی برآمدن ....