کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بزور
/bozur/
معنی
= بزر
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پرزور، پرتوان، زورمند، قوی ≠ ضعیف، ناتوان
دیکشنری
perforce
-
جستوجوی دقیق
-
بزور
واژگان مترادف و متضاد
پرزور، پرتوان، زورمند، قوی ≠ ضعیف، ناتوان
-
بزور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بزر] (کشاورزی) [قدیمی] bozur = بزر
-
بزور
لغتنامه دهخدا
بزور. [ ب ِ ] (ق مرکب ) (از: ب + زور)بطور اجبار و زیردستی . جبراً. با قوت و زور. (ناظم الاطباء). به کره . زورکی . کرهاً. بکراهت . قهراً. به عنف . به اکراه . قهراً. مکرهاً. (از یادداشتهای دهخدا).
-
بزور
لغتنامه دهخدا
بزور. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بزر. تخم زعیر. بیضه ٔ پیله . (آنندراج ). تخمها. بیضه های پیله . (یادداشت بخط دهخدا). تخمهای سبزی . (فرهنگ فارسی معین ). تخم نباتات است ، و بزر هر نباتی در ضمن آن نبات ذکر شده است . (از فهرست مخزن الادویه ).
-
بزور
دیکشنری فارسی به عربی
باستخدام القوّة
-
واژههای مشابه
-
بزور بازکردن
دیکشنری فارسی به عربی
دفع
-
بزور ستاندن
دیکشنری فارسی به عربی
حفارة
-
بزور چپاندن
دیکشنری فارسی به عربی
علبة
-
مطالبه بزور
دیکشنری فارسی به عربی
فرض
-
بزور گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
خنزير ، ابتِزار
-
بزور کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
عائق
-
بزور داخل شونده
دیکشنری فارسی به عربی
تدخلي
-
بزور داخل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تطفل
-
بزور خارج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اطرد