کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزودی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بزودی
لغتنامه دهخدا
بزودی . [ ب ِ ] (ق مرکب ) (از: ب + زود + ی ) بعجلت و شتاب . (آنندراج ). با شتاب و سرعت . شتابان . (ناظم الاطباء) : اگر من بزودی بیایم براه چه گوید مرا آن خردمند شاه ؟ فردوسی .من از پس بزودی بیارم سپاه سپاهی بکردار ابر سیاه . فردوسی .پدر نام ساسانْش ک...
-
بزودی
دیکشنری فارسی به عربی
عما قريب , في الوقت الحاضر , قريبا , مبکرا
-
جستوجو در متن
-
عنقریب
واژگان مترادف و متضاد
بزودی
-
قریباً
واژگان مترادف و متضاد
بزودی، عنقریب
-
anon.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
anon، چند لحظه بعد، بزودی، فورا
-
erelong
دیکشنری انگلیسی به فارسی
erelong، بزودی، در اینده نزدیک
-
عما قريب
دیکشنری عربی به فارسی
بزودي , فورا , چند لحظه بعد
-
by and by
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کم کم، در اینده، بزودی
-
quickly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به سرعت، سریعا، بسرعت، بزودی، سبک
-
في الوقت الحاضر
دیکشنری عربی به فارسی
بزودي , عنقريب , لزوما , حتما , انا , فعلا
-
early
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زود، در اوایل، در ابتدا، بزودی، اولیه، مربوط به قدیم
-
soon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به زودی، زود، بزودی، طولی نکشید، عنقریب، قریبا
-
فوراً
واژگان مترادف و متضاد
آنی، بزودی، بلادرنگ، بلافاصله، بیتامل، بیدرنگ، درحال، سریعاً، فیالحال، فیالفور
-
بسرعت
لغتنامه دهخدا
بسرعت . [ ب ِ س ُ ع َ ] (ق مرکب ) بشتاب . || بزودی . رجوع به سرعت شود.