کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بزله
لغتنامه دهخدا
بزله . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِ) سخنان شیرین و لطیف را گویند. (برهان ). سخنان شیرین و زیبا و پسندیده . (آنندراج ) (انجمن آرا). سخن شیرین و نیکوو زیبا. لطیفه . (ناظم الاطباء). رجوع به بذله شود.
-
واژههای مشابه
-
بزله گفتن
لغتنامه دهخدا
بزله گفتن . [ ب َل َ / ل ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بذله گفتن . سخن شیرین گفتن . لطیفه گفتن . (ناظم الاطباء). رجوع به بذله شود.
-
بزله گوی
لغتنامه دهخدا
بزله گوی . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) کسی که خوش صحبت و لطیفه گوی باشد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). بذله گوی . رجوع به بذله شود.
-
واژههای همآوا
-
بذله
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوک، شوخی، طیبت، لطیفه، مزاح، مطایبه، هزل ۲. لباس کار ≠ جد
-
بذله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی؟] ‹بزله› bazle سخن نغز و فرحآور؛ لطیفه؛ شوخی.
-
بذله
فرهنگ فارسی معین
(بَ لِ) ( اِ.) شوخی ، لطیفه .
-
بذله
لغتنامه دهخدا
بذله . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِ) سخن مرغوب . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) . سخن خوش و مرغوب و لطیفه . (از غیاث اللغات ). مطایبه و لطیفه . (ناظم الاطباء).شوخی . هزل . لطیفه . (فرهنگ فارسی معین ) : هر خاکپایش قبله ای هر آبدستش دجل...
-
بذله
لغتنامه دهخدا
بذله . [ ب ِ ل َ/ ل ِ ] (از ع ، اِ) جامه ٔ بادروزه . (ناظم الاطباء).- بذله پوش ؛ کسی که جامه ٔ بادروزه پوشیده . (ناظم الاطباء). بادروزه پوش . کهنه پوش . مبتذل . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.