کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزغمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بزغمه
/bazaqme/
معنی
= جلبک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بزغمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bazaqme = جلبک
-
جستوجو در متن
-
پشم وزغ
لغتنامه دهخدا
پشم وزغ . [ پ َ وَ زَ ] (اِ مرکب ) جُل وزغ . طُحلب . چغزلاوَه . خَزَه . گاواب . غوک جامَه .ثَورالماء. جامه ٔ غوک . خُبزُالضفادِع . فرزد. چِم . جُل بَک . بزغمه . چغزبازه .
-
ثورالماء
لغتنامه دهخدا
ثورالماء. [ ت َ رُل ْ ] (ع اِ مرکب ) سبزی که بر آب بندد. بزغمه . جامه ٔ غوک . جل وزغ چغزپاره . چغزلاده . چغزوازه . خزه . طحلب . عرمض . غلفق . گاو آب .
-
چغزابه
لغتنامه دهخدا
چغزابه . [ چ َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مرادف چغزواره و «چغزپاره » و«جامه ٔ خواب بک » و «جُل وزغ » و «جامه ٔ غوک » و «بزغمه » که جملگی بمعنی سبزی بالای آب است و غوک در آن باشد. (از انجمن آرا ذیل لغت چغز) (از آنندراج ). جل وزغ و طحلب . (ناظم الاطباء). چ...
-
چم
لغتنامه دهخدا
چم . [ چ ِ ] (اِ) جل وزغ را گویند و آن چیزی باشد سبز مانند ابریشم که در روی آبهای ایستاده به هم رسد. (برهان ). سبزیی باشد شبیه به ابریشم که درمیان آب به هم رسد و آن را بزغمه نیز گویند و در پارسی جل بک نامند. (جهانگیری ). سبزی روی آب که جامه ٔ غوک گوی...
-
چغزلاوه
لغتنامه دهخدا
چغزلاوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). سبزه ای که بر سرآبهای راکد پدید آید. غوک جامه ، بزغمه . بزغسمه ، جل بزغ . عَذبَة. عَذِبَة. عِرمِض . عِرماض . غَلفَق . ناضر. (منتهی الارب ). جامه ٔ غوک . چیزی مانند ابریشم سبزرنگ که ...
-
گاوک
لغتنامه دهخدا
گاوک . [ وَ ] (اِ) کنه .(مجموعه ٔ لغت طبی ). و آن جانوری است که بر اشتر و خر و گاو چسبد و خون را بمکد. (برهان ) (آنندراج ) : مانی فرمود تا آن مخدره را به خانه ٔ تاریک بردند و جمعی زنان او را محکم بگرفتند مانی دست در فرج او کرده بعد از لحظه ای جانوری ...
-
چغزواره
لغتنامه دهخدا
چغزواره . [ چ َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) بمعنی چغزپاره است که جل وزغ و جامه ٔ غوک و طحلب و بزغسمه باشد. (برهان ). جل وزغ را گویند، و آن چیزی باشد مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد و بعربی طحلب خوانند. (آنندراج ). مرادف چغزپاره و چغزابه و «جامه...