کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگی زمینلرزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بزرگی برگرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← بزرگی غدۀ فوقکلیوی
-
بزرگی ریشتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← بزرگی محلی
-
moment magnitude
بزرگی گشتاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بزرگی زمینلرزه بر پایۀ گشتاور لرزهای، با فرض ثابت بودن اُفت تنش
-
local magnitude
بزرگی محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بزرگی زمینلرزه بر پایۀ لگاریتم بیشینۀ دامنۀ امواج درونی ثبتشده با لرزهنگار معیار در فاصلۀ 100 کیلومتری رومرکز زمینلرزه متـ . بزرگی در مقیاس ریشتر، بزرگی ریشتر Richter magnitude
-
جامه بزرگی
لغتنامه دهخدا
جامه بزرگی . [ م َ / م ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) تیره ای از ایل آغاجری کهگیلویه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).
-
جامه بزرگی
لغتنامه دهخدا
جامه بزرگی . [ م َ / م ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) طائفه ای از طوائف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 84). یکی از طوائف ایل قشقائی ایران و مرکب از 60 خانوار است که در بلوک اقرز سکونت دارند.
-
جام بزرگی
لغتنامه دهخدا
جام بزرگی . [ ب ُ زُ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بهارلو. [از ایلات خمسه ٔ فارس ]. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
-
بزرگی کردن
لغتنامه دهخدا
بزرگی کردن . [ ب ُ زُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بزرگواری و سروری کردن . || کنایه از خویشتن را بچشم دیگران بزرگ وانمودن . (از آنندراج ) : اگر کریم بزرگی کند بجای خود است ز چرخ سفله بزرگی نمیتوان برداشت . صائب (از آنندراج ).بر خاک آبروی خود ای آسمان مریزهرگز...
-
بزرگی نمودن
لغتنامه دهخدا
بزرگی نمودن . [ ب ُ زُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تکبر. (یادداشت بخط دهخدا). تعظم . (المصادر زوزنی ). تکرم . تفخر.(تاج المصادر بیهقی ). ناز و نخوت کردن : بچشم کسان درنیاید کسی که از خود بزرگی نماید بسی .(بوستان ).
-
Richter magnitude
بزرگی در مقیاس ریشتر، بزرگی ریشتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← بزرگی محلی
-
earthquake magnitude
بزرگی زمینلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] میزان قدرت زمینلرزه یا انرژی کُرنشی آزادشده با آن، بر پایۀ مشاهدات لرزهنگاشتی
-
adrenomegaly
بزرگی غدۀ فوقکلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بزرگ شدن یکی از برگردهها یا هر دوی آنها متـ . بزرگی برگرده
-
body-wave magnitude
بزرگی موج حجمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بزرگی زمینلرزه بر پایۀ لگاریتم نسبت اندازۀ دامنۀ موج P به دورۀ آن
-
بر روی بزرگی نیاوردن
لغتنامه دهخدا
بر روی بزرگی نیاوردن . [ ب َی ِ ب ُ زُ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) از روی بزرگی ادای خارج کسی (یعنی حرکت زشت و نامناسب او را) بر رو نیاوردن و ظاهر و برملا نکردن . (از آنندراج ) : کنند از وسمه پیرانی که ریش خویش را رنگین همی آرند بر روی بزرگی عیب پیری را.ط...
-
بزرگی عظمت وشان واقتدار
دیکشنری فارسی به عربی
فخامة