کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگسالی، بزرگسالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
bigbloom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگسالی
-
magnanime
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگسالی
-
magnanimities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگسالی
-
grandsir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگسالی، پدر بزرگ، جد، پیر مرد
-
delayed-onset auditory deprivation
محرومیت شنیداری تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← محرومیت شنیداری بزرگسالی
-
late-onset auditory deprivation
محرومیت شنیداری دیرآغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← محرومیت شنیداری بزرگسالی
-
progressive myopia
نزدیکبینی پیشرونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی نزدیکبینی که به طرز نابهنجاری در بزرگسالی بهسرعت افزایش مییابد
-
hypertrophic obesity, adult-onset obesity
چاقی بیشپروردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] چاقی ناشی از افزایش اندازۀ یاختههای چربی که در بزرگسالی آغاز میشود
-
keratoglobus, megalocornea
قرنیهدرشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نابهنجاری تکاملی و معمولاً دوطرفۀ قرنیه که سبب میشود قطر قرنیه تا بزرگسالی گاه به بیش از 18 میلیمتر برسد
-
developmental anatomy
کالبدشناسی رشد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی و نیز رویانشناسی که به بررسی تغییرات ساختارهای فرد اعم از یاختهها و بافتها و اندامها و بدن او از زمان بسته شدن نطفه تا مرحلۀ بزرگسالی میپردازد
-
incisive suture
درز پیشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] خط اتصال پیشبَرواره با بَرواره که معمولاً در هنگام تولد مشاهده میشود، اما ممکن است تا بزرگسالی نیز وجود داشته باشد متـ . درز بُرندهای درز پیشبَروارهای premaxillary suture
-
بزادبرآمدگی
لغتنامه دهخدا
بزادبرآمدگی . [ب ِ ب َ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) (از: ب + زاد + برآمدگی ) کِبَر. بزرگسالی . (از یادداشتهای دهخدا). کِبَر. (از دهار). حالت و چگونگی بزادبرآمده . سالمندی .
-
مرداوی
لغتنامه دهخدا
مرداوی . [ م َ] (اِخ ) علی بن سلیمان بن احمد المرداوی دمشقی فقیه حنبلی . از علما است در مردا (نزدیک نابلس ) متولد شد ودر بزرگسالی به دمشق منتقل گشت (817 تا 885 هَ . ق .) و آنجا بمرد. کتاب الانصاف فی معرفةالراجح من الخلاف در چهار مجلد بزرگ . در فقه اس...
-
عشبة
لغتنامه دهخدا
عشبة. [ ع َ ش َ ب َ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ کلان سال . (منتهی الارب ). ناب . شتر بزرگ سال . (از اقرب الموارد).عَشَمة. و رجوع به عشمة شود. || مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب ). رجل قصیر. (از اقرب الموارد). || زن پست قامت زشت روی . (منتهی الارب ). زن کوتاه و ...
-
شلی
لغتنامه دهخدا
شلی . [ ش ُ ] (اِخ ) (اِبرام ) یکی از بازیگران تآترهای روی حوضی و مظهر بی عرضگی و ننری و بچه ننه بودن و تنبلی و بیکارگی است . این «پرسوناژ» معمولاً با «سیاه » روی صحنه می آید. سر و وضع و لباسش از باطنش خبرمی دهد. معمولاً گیوه یا کفش هایش پیش پای او م...