کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بزرج
لغتنامه دهخدا
بزرج . [ ب ُ زُ ] (معرب ، ص ) معرب بزرگ . (آنندراج ). معرب بزرگ و بمعنی آنست . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عکبرا
لغتنامه دهخدا
عکبرا. [ ع ُ ب َ ] (اِخ )شهرکی است از نواحی دجیل در نزدیکی صریفین و اوانا،تا بغداد ده فرسخ فاصله دارد و طول آن در حدود 97 درجه و عرض آن 33/5 درجه است . و نسبت بدان عکبری و عکبراوی شود. و حمزه ٔ اصبهانی گوید «بزرج سابور» معرب است از «وزرک شافور» و آن ...
-
وذلة
لغتنامه دهخدا
وذلة. [ وَ ذَ ل َ ] (ع ص ) زن شادمان نیکوقامت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). زن شادمان چست و چالاک .(ناظم الاطباء). و ابن بزرج گوید: وذلة عبارت است از سبک و چالاک از مردم و شتر و غیره و گویند: خادم وذلة؛ ای خفیف . (اقرب الموارد). رجوع به مدخل بعد ش...
-
کنتی
لغتنامه دهخدا
کنتی . [ ک ُ تی ی ] (ع ص ) (از «ک ن ت ») درشت و کلان جثه توانا. کنتنی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد): «و قد کنت کنتیاً فاصبحت عاجناً». (ابن بزرج از ذیل اقرب الموارد). || (ص نسبی ) (از «ک ون ») پیر کلان . (منتهی...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعدبن مالک اشعری قمی . در رجال شیخ طوسی در یک مورد وی بنام اسحاق قمی از اصحاب باقر (ع ) خوانده شده ، و دیگر بار با تمام القاب فوق در عداد اصحاب صادق (ع ) آمده است و نیز شیخ طوسی در فهرس گوید: او راست کتابی و آنرا احم...
-
سابور
لغتنامه دهخدا
سابور. (اِخ ) معرب شاپور (شاه پوهر) است . رجوع به شاپور شود. جوالیقی در المعرب آرد: سابور فارسی است ودر زبان عرب از قدیم آمده است . عدی ّ بن زید گوید:این کسری کسری الملوک ابوسااین ام این قبله سابور.و در فارسی شاه پور است و باین صورت اعشی در سخن خود آ...
-
شادهرمز
لغتنامه دهخدا
شادهرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ )نام کوره ای منسوب به هرمز شاه و از نواحی بغداد. اول آن سامرا و هفت طسوج بوده (از جمله ) شهر مداین که در آن ایوان است و طسوج الرازان الاعلی و طسوج الرازان الاسفل . (از انجمن آرای ناصری ). یکی از ولایات دوازده گانه ٔ اقلیم عر...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ )... ذوالاکتاف . پسر هرمز دوم (هرمزبن نرسی ). در مجمل التواریخ و القصص آمده است : «هنوز درشکم مادر بود که پدرش بفرمود تاج بر شکم مادرش نهادند، و او بمرد» (ص 34). بروایت ابن البلخی «چون پدرش کناره شد در شکم مادر بود تاج بر شکم مادرش نهادند...