کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بزدل
/bozdel/
معنی
ترسو؛ کمجرئت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آهودل، ترسان، ترسنده، ترسو، جبان، جبون، خایف، کمجرات، کمدل ≠ شجاع، نترس، شیردل
دیکشنری
chicken, chicken-hearted, coward, cowardly, fainthearted, gutless, lily-livered, poltroon, pusillanimous, recreant, sissy, timid, timorous, unmanly, weak-kneed
-
جستوجوی دقیق
-
بزدل
واژگان مترادف و متضاد
آهودل، ترسان، ترسنده، ترسو، جبان، جبون، خایف، کمجرات، کمدل ≠ شجاع، نترس، شیردل
-
بزدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] bozdel ترسو؛ کمجرئت.
-
بزدل
فرهنگ فارسی معین
(بُ. دِ) (ص مر.) ترسو، جبان .
-
بزدل
لغتنامه دهخدا
بزدل . [ ب ُ دِ ] (ص مرکب ) ترسان . نامرد. بیدل . (آنندراج ). جبان . ترسو. (ناظم الاطباء). کم دل . کم جرأت . آهودل . اشتردل . بددل . کبک زهره . کلنگ دل . گاودل . گاوزهره . مرغ دل . (یادداشت بخط دهخدا). نامرد.بیدل . سیماب دل . اشتردل . (مجموعه ٔ مترا...
-
بزدل
دیکشنری فارسی به عربی
جبان
-
واژههای مشابه
-
بُزدل
لهجه و گویش بختیاری
bozdel بزدل، ترسو.
-
واژههای همآوا
-
بُزدل
لهجه و گویش بختیاری
bozdel بزدل، ترسو.
-
جستوجو در متن
-
بی جرات
فرهنگ واژههای سره
بزدل
-
بزدلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] bozdeli بزدل بودن؛ ترسو بودن.
-
گاوزهره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gāvzahre ترسو؛ بزدل.
-
هیزرگ
واژهنامه آزاد
ترسو، بزدل
-
آهودل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āhudel ترسو؛ بددل؛ بزدل.