کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بر برده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گردنه بر
لغتنامه دهخدا
گردنه بر. [ گ َ دَ ن َ / ن ِ ب ُ ] (نف مرکب ) دزد. راه زن .
-
گرده بر
لغتنامه دهخدا
گرده بر. [ گ ِ دَ / دِ ب ُ ] (اِ مرکب ) همان گردبر است . (آنندراج ). برماه . برماهه . برمای . مته . مثقب . سکنه . اسکنه .
-
گره بر
لغتنامه دهخدا
گره بر. [ گ ِ رِه ْ ب ُ ] (نف مرکب ) گره برنده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || طرار و آن شخصی است که در این زمان به کیسه بر اشتهار (شهرت ) دارد. (برهان ) (آنندراج ) : توانگر ز رهزن بود ترسناک تهی کیسه را از گره بر چه باک ؟ امیرخسرو.ز گنج خانه ٔ سلطان ک...
-
myotome 2
ماهیچهبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ابزاری برای بریدن یا شکافتن ماهیچه یا بافت ماهیچهای
-
tanker 2, tankship
مایعبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناور مخصوص حمل فلهای مایعات متـ . شناور مایعبَر tank vessel
-
gynophore
مادگیبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پایک مادگی بین نافه و مادگی که تخمدان بر روی آن قرار دارد
-
نفتبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← نفتکش
-
androphore, androphorum
نافهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] برجستگی نَهنج بین گلبرگها و پرچمها که نافه و مادگی بر روی آن قرار میگیرد
-
سمنبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman bar) (به مجاز) دارای اندام معطر چون سَمن ، یا دارای اندام سفید و لطیف .
-
سیمینبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: simin bar) (در قدیم) (به مجاز) سیم اندام ، دارای اندامی سفید ؛ (به مجاز) زیبا .
-
bulk carrier
فلهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل بار فلهای
-
ionophore
یونبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مولکول آبگریز نسبتاً کوچکی که انتقال یون را از غشای لیپیدی تسهیل میکند
-
gametophore
کامهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رشته یا شاخهای که کامهدان را حمل میکند
-
product carrier
فراوردهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل فراوردههای نفتی
-
tour leader
گشتبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجری برنامۀ گشت در طول سفر