کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بری ء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
entrainment, carryover1
همراهبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] فرایندی که در آن مایع چنان بهشدت میجوشد که قطرههای مایع همراه با بخار آب از آن خارج میشود
-
pulpotomy, pulp amputation
مغزهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] برداشتن بخش تاجی مغزۀ دندان
-
arthrotomy
مفصلبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] شکافتن مفصل برای خارج کردن عفونت یا جسم آزاد
-
زیتون بری
لغتنامه دهخدا
زیتون بری . [ زَ / زِ ن ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زیتون وحشی . (فرهنگ فارسی معین ).زیتون الحبش . زیتون الکلبة. اُتُم . عُتُم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زیتون الحبش و زیتون شود.
-
سلق بری
لغتنامه دهخدا
سلق بری . [ س َ ل َ ق ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از حماض است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (اختیارات بدیعی ) (فهرست مخزن الادویه ).
-
صناب بری
لغتنامه دهخدا
صناب بری . [ ص ِ ب ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حشیشةالسلطان . حُرف یا نوعی از حرف . حرف السطوح . خرفق . خرفوق .
-
عود بری
لغتنامه دهخدا
عود بری . [ دِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیخ قسم ماده ٔ عنب الدب است که به ترکی مردارآغاجی نامند. و در کرمان بسیار میباشد، به سطبری ساعد و از ذرعی زیاده و ابلق وبادهنیت و خوشبو است . و در افعال بسیار ضعیف تر از عود هندی ، و بدل او نمی شود. (...
-
فجل بری
لغتنامه دهخدا
فجل بری . [ ف ُ ل ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هیضمان . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فجل شود.
-
یک بری
لغتنامه دهخدا
یک بری . [ ی َ / ی ِ ب َ ] (ص نسبی ) یک وری . کج و وریب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کج و وریب شود.
-
گچ بری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gačbori ۱. نقشونگار درست کردن با گچ در روی دیوار یا سقف خانه.۲. (اسم) نقشونگاری که از این روش حاصل میشود.
-
alveolotomy
آرَکبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] برش آرَک یا آرَکسازه ازطریق جراحی
-
آنزیمبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← زیمایهبَری
-
osteotomy
استخوانبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] برش استخوان با استفاده از جراحی برای اصلاح بیماریهای استخوانی
-
trabeculectomy
تورتیغهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ایجاد حفره در تورتیغۀ پشت حفرۀ قدامی چشم برای کاهش فشار چشم و تسهیل نشست مایعات ایجادکنندۀ آبسیاه
-
back cut/ backcut
پشتبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آخرین برش در جهت مخالف مسیر افتادن درخت و کمی بالاتر از خط زیربُری