کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برینصوتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برین
واژهنامه آزاد
(berian )بریدن
-
hypersonic tunnel, hypersonic wind tunnel
تونل برینصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تونل بادی که آزمونگاه آن میتواند در سرعت برینصوتی کار کند
-
hypersonic speed
سرعت برینصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] سرعتی با عدد ماخ پنج یا بیشتر
-
hypersonic flow
شارش برینصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] شارشی با سرعت بیشتر از پنج ماخ در محیط شاره
-
صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← آکوستیکی
-
صوتي
دیکشنری عربی به فارسی
اوايي , مصوت , صدا دار , مربوط به ترکيب اصوات , صدا , صوتي , خواندني , اوازي , ويژه خواندن , دهن دريده
-
صوتی
دیکشنری فارسی به عربی
حرف العلة , سمعي , صوتي
-
گردون برین
لغتنامه دهخدا
گردون برین . [ گ َ ن ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : ای از شرف و رتبت خاک قدم توگردون برین سافل و درگاه تو عالی .سوزنی .
-
برینمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: barin mehr) عشق و محبت بزرگ و بلند مرتبه ، محبت جاودانه .
-
overstorey
اُشکوب برین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از درختان در جنگلی با بیش از یک اُشکوب که بالاترین لایۀ تاجپوشش را تشکیل میدهد
-
elative adjective, absolute superlative
صفت برین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] صورت صفت برترین بدون ذکر موصوف برای بیان بالاترین درجۀ یک ویژگی
-
آب برین
لغتنامه دهخدا
آب برین . [ آب ْ، ب َ ] (اِ مرکب ) کنار جوی را گویند که زیرش مجوف باشد و هر دم آب در آنجا رخنه کند وبیرون رود یا پیوسته تراوش میکرده باشد. (برهان ).
-
باد برین
لغتنامه دهخدا
باد برین . [ دِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد صبا را گویند و آن از مابین مشرق و شمال وزد. (برهان ). باد صبا چه بر بمعنی بالاست و باد صبا محل وزیدن آن از مطلع ثریاست تا بنات نعش ،چون قطب شمال را نسبت بقطب جنوب در اکثر معموره برتریست بدین سبب آنرا ...
-
بهشت برین
لغتنامه دهخدا
بهشت برین . [ ب ِ هَِ ت ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فردوس برین . بهشت . جنت : دل سام شد چون بهشت برین بر آن پاک فرزند کرد آفرین . فردوسی .یکی چون بهشت برین شهر دیدکه از خرمی نزد او بهر دید. فردوسی .دو کوثر بر آن دوکف دست اوست بهشت برین را بود کوث...
-
چرخ برین
لغتنامه دهخدا
چرخ برین . [ چ َ خ ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک نهم . (آنندراج ). عرش مجید. (منیری ). فلک الافلاک و فلک نهم . (ناظم الاطباء). فلک اطلس . چرخ اکبر. فلک الافلاک . عرش . چرخ : ز هامون بچرخ برین شد سوارسخن گفت بر عرش با کردگار. اسدی .بری ...