کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریشمنواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بریشمنواز
مترادف و متضاد
چنگنواز، چنگی، ساززن، نوازنده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بریشمنواز
واژگان مترادف و متضاد
چنگنواز، چنگی، ساززن، نوازنده
-
واژههای همآوا
-
بریشم نواز
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ) (ص فا.) نوازندة ابریشم ، چنگی .
-
بریشم نواز
لغتنامه دهخدا
بریشم نواز. [ ب َ ش َ ن َ ] (نف مرکب ) بریشم نوازنده . بریشم زن . ساززن . چنگی .پردازنده ٔ ساز رشته دار. (ناظم الاطباء) : یکی سرو سیمین پرورده نازبرش مشک و شاخش بریشم نواز. اسدی .مگر زآن نوای بریشم نوازبریشم کشم روم را در طراز. نظامی .بریشم نوازان سغ...
-
جستوجو در متن
-
ابریشم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بریشم، پرند، پرنیان، پیله، حریر ۲. تاره، زه، ساز ۳. بریشمنواز، دستانساز، نوازنده ۴. درختابریشم، شبخسب