کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریدگی میانگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
median opening
بریدگی میانگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محلی از میانگاه که امکان دور زدن و عبور از عرض معبر را فراهم سازد متـ . بریدگی 2
-
واژههای مشابه
-
گوش بریدگی
لغتنامه دهخدا
گوش بریدگی . [ ب ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب )قطع گوش . (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی گوش بریده .
-
cutover, cut through
بریدگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شکافی که در نتیجۀ بریده شدن یا شکستن ورقههای فلزی در محل درز مضاعف به وجود میآید