کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگلایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ ب َ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان ). جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کناره های ساقه یا شاخه ها روید وبیشتر برنگ سبز است . اندامی از...
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ ب َ ] (اِ) بلگ . پلک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پلک شود.- برگ چشم ؛ مژه ٔ چشم که به عربی جفن خوانند. (آنندراج ). بلگ چشم . (ناظم الاطباء).
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ ب ِ ] (اِخ ) آلبان . (1885 - 1936 م .) آهنگ ساز اتریشی ، شاگرد آ. شونبرگ و از پیروان او. طرفدار آتونالیته (دستگاه جدید تحریر نتهای موسیقی که تابع قوانین تن نیست )، مصنف اپرای وتزک .(از فرهنگ فارسی معین ) (از دایرة المعارف فارسی ).
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 178 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9).
-
برگ
دیکشنری فارسی به عربی
هبة , ورقة
-
برگ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: valg طاری: valg طامه ای: valg طرقی: valg کشه ای: valg نطنزی: valg
-
برگ
واژهنامه آزاد
به ضم باء در لری به معنای ابرو است
-
برگ
واژهنامه آزاد
(به ضم ب و سکون ر ، گ) ابرو
-
bed
لایه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کوچکترین واحد در سنگهای رسوبی چینهای
-
layer 2, level 4, strata
لایه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بخشی متشکل از چند رگه در لایهنگاری که از لایۀ بالاتر و پایینتر خود متمایز است
-
ply, tyre ply, carcass ply
لایه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مجموعهای از رسنهای (cords) نخی یا فولادی موازی و اندودشده با لاستیک که استخوانبندی تایر را میسازند
-
stratum 2
لایه 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] لایهای از افراد جامعه که جایگاه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تحصیلی نسبتاً یکسانی دارند
-
mixing layer
لایۀ آمیختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← لایۀ آمیخته
-
mixed layer 2
لایۀ آمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] لایهای در مجاورت سطح زمین که بهوسیلۀ همرَفت یا تلاطم مالشی در هم میآمیزد و یکنواخت میشود متـ . لایۀ آمیختگی mixing layer
-
cloud layer
لایۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آرایهای از اَبرها با پایههای تقریباً همتراز که لزوماً از یک نوع نیستند