کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگشتناپذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
irreversible
برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی فرایندهایی که نمیتوان آنها را با تغییر بسیار کوچک شرایط خارجی وارونه کرد
-
واژههای مشابه
-
irreversible process
فرایند برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر فرایند ترمودینامیکی که با تغییر بسیار جزئی پارامترها نتوان جهت آن را وارونه کرد
-
irreversible energy loss
اتلاف انرژی برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کاهش انرژیای که ویژگی برگشتناپذیری آن به افزایش آنتروپی منجر میشود
-
irreversible cycle
چرخۀ برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] چرخهای ترمودینامیکی که در آن بین سامانۀ مورد نظر و محیط پیرامون آن تبادل گرما صورت میگیرد و مقداری کار انجام میشود
-
irreversible antagonist
پادکنشگر برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] پادکنشگری که اثر آن، با افزایش غلظت همکنشگر کاهش نمییابد یا از بین نمیرود
-
non-recoverable slope
شیب برگشتناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شیبی که قابل عبور است ولی رانندۀ خودرو ناچار است آن را تا انتها بدون امکان برگشت بپیماید
-
برگشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازآیی، بازگشت، رجعت، عود، عودت، مراجعت ۲. عدول، معطوف
-
برگشت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ برگشتن، اسم مصدر) bargašt ۱. بازگشت؛ رجوع؛ رجعت.۲. (اسم) (حسابداری) آنچه از حساب برمیگردانند.
-
involution
برگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
برگشت
فرهنگ فارسی معین
(بَ گَ)(مص مر. اِمص .)1 - بازگشت ، رجعت . 2 - آن چه از حساب برگردانند.
-
برگشت
لغتنامه دهخدا
برگشت . [ ب َ گ َ / گ ُ ] (اِ) گیاهی که مانند موی آویزان و آشفته می روید. (ناظم الاطباء).
-
برگشت
لغتنامه دهخدا
برگشت . [ ب َگ َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت . رجعت . (ناظم الاطباء). رجوع . مراجعت . انقلاب . (یادداشت دهخدا).- برگشت کار ؛ ادبار: این اتفاق علامت برگشت کار است . (یادداشت دهخدا).|| (اِ مرکب ) آنچه از جمع حساب برگردانند. (ناظم الاطباء). آنچ...
-
برگشت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vegelâ طاری: vâgelâ طامه ای: vegelâ طرقی: vâgerdâ کشه ای: vâgerdâ نطنزی: vâgelâ
-
برگشت
دیکشنری فارسی به عربی
انعکاس , تقلب , خطا , ظهر ، اِرْتِکاس