کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگریزان برگریزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پاییز
واژگان مترادف و متضاد
برگریزان، خریف، خزان، مهرگان
-
بهاران
واژگان مترادف و متضاد
بهار هنگام، فصل بهار ≠ خزان، برگریزان
-
خریف
واژگان مترادف و متضاد
برگریزان، پاییز، خزان ≠ شتا، بهار، ربیع
-
بادبیز
واژگان مترادف و متضاد
برگریزان، پاییز، تیر، خریف، خزان ≠ بهار، ربیع
-
خزان
واژگان مترادف و متضاد
۱. برگریزان، پاییز، خریف، مهرگان ≠ بهار، ربیع ۲. خزنده ۳. زوال
-
مهرگان
واژگان مترادف و متضاد
۱. برگریزان، پاییز، خزان ۲. عیدمهر، میترا، جشن مهرماه ≠ بهار، ربیع
-
ریزان
لغتنامه دهخدا
ریزان . (نف ، ق مرکب ) نعت فاعلی از ریختن و به معنی در حال ریزش . (از شعوری ج 2 ص 19). پاشان . افشان . روان . جریان دارنده . (ناظم الاطباء). ریزنده . مدرار. در حال ریختن . (یادداشت مؤلف ).- آب یا اشک ریزان ؛ ماء یا دمع ساکب . (یادداشت بخط مؤلف ). ...
-
کاریز
لغتنامه دهخدا
کاریز. (اِ) آب باشد که در زیر زمین از چاه بچاه برند. (لغت فرس اسدی چ مرحوم اقبال ).آبی باشد که در زمین به جایی برون برند و به تازی قنات خوانند. (لغت فرس اسدی چ پل هرن ). (اوبهی ). آب روان باشد زیر زمین که بجایها برند. (صحاح الفرس ). جوی آبی را گویند ...