کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برچیزی بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برچیزی بودن
لغتنامه دهخدا
برچیزی بودن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر + چیزی + بودن ) موافق آن بودن . بدان عقیده داشتن . در امری ثابت عقیده و معتقد بودن : چو آید به دوده ٔ تو این چار چیزبرآنم که دیگر نخواهد ستیز. فردوسی .برآنم که روزی بکار آیدت درختی که کاری ببار آیدت . فردوس...
-
جستوجو در متن
-
دست رسیدن
لغتنامه دهخدا
دست رسیدن . [ دَ رَ/ رِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از غالب و توانا بودن برچیزی . (آنندراج ). فرصت یافتن . توانایی داشتن . توانستن . امکان وصول یافتن . دسترس پیدا کردن : اگردستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که آن چونست و این چون . باباطاهر.بعد از آن دست هیچ...
-
سوار
لغتنامه دهخدا
سوار.[ س َ ] (ص ، اِ) در قدیم «سوار» [ رجوع شود به اسواره ، اسوبار ]، کردی «سوار» ، افغانی «اسپر، اسور» ، بلوچی «سوار» (اشتقاق اللغة ص 749، کلمه ٔ فارسی «سوآر، اسوار» )، پهلوی «اسبار» مأخوذ از پارسی باستان «آسابارا» . رجوع به نیبرگ ص 278. لغتاً به م...
-
تمکین
لغتنامه دهخدا
تمکین . [ ت َ ] (ع مص ) دست دادن . || جای دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). جای دادن و پابرجا کردن . (غیاث اللغات ). پای بر جای کردن و توانا و قادر گردانیدن برچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قادر و مسلط گردانیدن کسی را بر چیزی . ...