کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برپیچیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برپیچیده
لغتنامه دهخدا
برپیچیده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) پیچیده : التفاف ؛ پرپیچیده شدن . (ترجمان القرآن ). || پژمرده و درهم شده . (شرفنامه ٔ منیری ). || تاب داده و درهم کشیدن . (آنندراج ). مرغول . (یادداشت بخط مؤلف ). درهم پیچیده و تافته و تاب خورده . (ناظم الاطباء...
-
جستوجو در متن
-
بربیخته
لغتنامه دهخدا
بربیخته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برپیخته . برپیچیده : شاه اسب عقل انگیخته دست فلک بربیخته هم خون دشمن ریخته هم ملک آبا داشته . خاقانی .رجوع به برپیخته شود.
-
پاغنده
لغتنامه دهخدا
پاغنده . [ غ ُ / غ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) پنبه ٔ برپیچیده بودکه زنان ریسند. (فرهنگ اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). کلوچ پنبه . آن پنبه که حلاج گرد کرده باشد. پنبه ٔ گلوله کرده بود. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). آن پنبه ٔ پیچیده بود که حلاج گرد کرده بود عمداً....